bettor

/ˈbetər//ˈbetə/

معنی: شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد
معانی دیگر: کسی که شرطبندی می کند، شرط بند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who makes bets.

- Some of the bettors were very lucky at the track this afternoon.
[ترجمه گوگل] برخی از شرط‌بندان امروز بعدازظهر در پیست بسیار خوش شانس بودند
[ترجمه ترگمان] بعضی از bettors امروز بعد از ظهر خیلی خوش شانس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. If the Yankees win the World Series, the bettor receives a $ 100 check from Antigua.
[ترجمه گوگل]اگر یانکی ها در مسابقات جهانی برنده شوند، شرط بندی یک چک 100 دلاری از آنتیگوا دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]اگر یانکی ها مسابقه نهایی را برنده شوند، the از آنتیگوا ۱۰۰ دلار چک دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A lot of bettors feel less intimidated with them.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرط‌بندان کمتر از آنها احساس ترس می‌کنند
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی از آن ها احساس ترس کمتری نسبت به آن ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The novelty bets appeal to those kinds of bettors.
[ترجمه گوگل]شرط‌های جدید برای آن نوع شرط‌بندان جذاب است
[ترجمه ترگمان]شرط جدید برای آن دسته از bettors ها جذابیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But where a two-dollar bettor is given free drinks, a high roller gets everything he wants and more.
[ترجمه گوگل]اما در جایی که به شرط‌بندی دو دلاری نوشیدنی رایگان داده می‌شود، یک غلتک بالا هر چیزی را که می‌خواهد و بیشتر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اما جایی که یک bettor دو دلاری نوشیدنی مجانی داده می شود، یک غلتک بالا هر چیزی را که می خواهد و بیشتر می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gambler - Also a bettor or player. Someone that a bet.
[ترجمه گوگل]قمارباز - همچنین یک شرط بندی یا بازیکن کسی که یک شرط بندی
[ترجمه ترگمان]gambler - همچنین a یا بازیکن یکی که شرط ببنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Player – Also known as a bettor or gambler . Someone that makes bets.
[ترجمه گوگل]بازیکن - همچنین به عنوان یک شرط بندی یا قمارباز شناخته می شود کسی که شرط بندی می کند
[ترجمه ترگمان]بازیکن - به عنوان قمارباز یا قمارباز شناخته می شود کسی که شرط می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To bet more than ( a preceding bettor in poker ).
[ترجمه گوگل]شرط بندی بیش از (یک شرط بندی قبلی در پوکر)
[ترجمه ترگمان]- شرط می بندم بیشتر از (یک bettor قبل از پوکر)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chalk Player – A bettor that wagers on favourites and rarely bets on underdogs.
[ترجمه گوگل]بازیکن گچ - شرط‌بندی که روی افراد مورد علاقه شرط می‌بندد و به ندرت روی افراد ضعیف شرط می‌بندد
[ترجمه ترگمان]بازیکن Chalk - یک bettor که بر روی افراد مورد علاقه کار می کند و به ندرت روی underdogs شرط بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most experts agree that the Wire Act targets bookmakers, not bettors.
[ترجمه گوگل]اکثر کارشناسان موافقند که قانون Wire، شرط‌بندان را هدف قرار می‌دهد، نه شرط‌بندان
[ترجمه ترگمان]اکثر کارشناسان بر این باورند که قانون سیمی، bookmakers را هدف قرار می دهد، نه bettors
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Limit – the maximum amount a bookmaker will permit a bettor to wager on certain odds.
[ترجمه گوگل]حد - حداکثر مبلغی که یک شرط‌بند به شرط‌بندی اجازه می‌دهد روی شانس‌های خاصی شرط بندی کند
[ترجمه ترگمان]حد مجاز - حداکثر مقدار یک bookmaker مجاز به شرط بندی در مورد احتمالات خاص را مجاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرط بندی کننده (اسم)
better, wager, bettor

کسی که شرط می بندد (اسم)
better, bettor

انگلیسی به انگلیسی

• one who places bets, one who gambles

پیشنهاد کاربران

بپرس