bettered

/ˈbetər//ˈbetə/

(صفت تفصیلی good) بهتر، خوب تر، نیکوتر، بیشتر، افضل، بطور بهتر بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن، چیز بهتر شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد

جمله های نمونه

1. he bettered his brother in mathematics
در ریاضیات بر برادرش پیشی گرفت.

انگلیسی به انگلیسی

• enhanced, increased in quality; beautified; perfected

پیشنهاد کاربران

بپرس