1. a chilling story of betrayal and murder
داستان چندش آور خیانت و قتل
2. a grisly tale of betrayal and murder
داستان وحشتناکی از خیانت و قتل
3. a gruesome tale of betrayal and murder
حکایت وحشتناک خیانت و قتل
4. Black is the darkest betrayal, forgiveness Who Loved the pain.
[ترجمه گوگل]سیاه ترین خیانت است، بخشش کسی که درد را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]بلک تاریک ترین خیانت و بخشش - ه که درد رو دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بلک تاریک ترین خیانت و بخشش - ه که درد رو دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was aware of sharp disappointment and betrayal.
[ترجمه گوگل]او از ناامیدی شدید و خیانت آگاه بود
[ترجمه ترگمان]او از ناامیدی و خیانت آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از ناامیدی و خیانت آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Without your betrayal, how will I have now decadent.
[ترجمه گوگل]بدون خیانت تو، من چگونه اکنون منحط خواهم شد
[ترجمه ترگمان]بدون خیانت تو، چطور می تونم الان منحط بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون خیانت تو، چطور می تونم الان منحط بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I felt a sense of betrayal when my friends refused to support me.
[ترجمه گوگل]وقتی دوستانم از حمایتم امتناع کردند، احساس خیانت کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی دوستان من از حمایت از من امتناع کردند احساس خیانت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دوستان من از حمایت از من امتناع کردند احساس خیانت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Others saw it as a betrayal.
[ترجمه گوگل]دیگران آن را خیانت می دانستند
[ترجمه ترگمان]دیگران آن را به عنوان خیانت می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیگران آن را به عنوان خیانت می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. What hurts most is the betrayal, the waste.
[ترجمه گوگل]آنچه بیش از همه آزار دهنده است خیانت است، هدر دادن
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیشتر درد می کنه خیانت و اتلاف وقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیشتر درد می کنه خیانت و اتلاف وقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I saw her actions as a betrayal of my trust.
[ترجمه گوگل]من اعمال او را خیانت به اعتماد خود می دانستم
[ترجمه ترگمان]من اعمال اون رو به عنوان خیانت به اعتماد خودم دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من اعمال اون رو به عنوان خیانت به اعتماد خودم دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Memories of his betrayal still haunted her.
[ترجمه گوگل]خاطرات خیانت او هنوز او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]خاطره خیانت او هنوز او را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خاطره خیانت او هنوز او را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Such actions touch on betrayal.
[ترجمه گوگل]چنین اقداماتی بر خیانت تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]چنین اعمالی به خیانت دست می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین اعمالی به خیانت دست می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The decisions were a betrayal of everything my father stood for.
[ترجمه l] این تصمیمات خیانت به هر چیزی بود که پدرم از آن دفاع می کرد.|
[ترجمه گوگل]این تصمیمات خیانت به هر چیزی بود که پدرم از آن دفاع می کرد[ترجمه ترگمان]تمام تصمیمات مربوط به هر چیزی بود که پدرم براش نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The business community regarded the measures as a betrayal of election promises.
[ترجمه گوگل]جامعه تجاری این اقدامات را خیانت به وعده های انتخاباتی می دانستند
[ترجمه ترگمان]جامعه تجاری به این اقدامات به عنوان خیانت به وعده های انتخاباتی نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جامعه تجاری به این اقدامات به عنوان خیانت به وعده های انتخاباتی نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The motif of betrayal and loss is crucial in all these stories.
[ترجمه گوگل]موتیف خیانت و از دست دادن در همه این داستان ها تعیین کننده است
[ترجمه ترگمان]نقش و نگار خیانت و از دست دادن در همه این داستان ها حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقش و نگار خیانت و از دست دادن در همه این داستان ها حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید