betide

/ˌbɪˈtaɪd//bɪˈtaɪd/

معنی: روی دادن، اتفاق افتادن
معانی دیگر: رخ دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: betides, betiding, betided
• : تعریف: to happen to; befall.

- Woe betide us if we get caught!
[ترجمه گوگل] وای به حال ما اگر گرفتار شویم!
[ترجمه ترگمان] وای بر ما، اگر گیر بیافتیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to come to pass; happen.
مشابه: befall, come to pass

- Woe betide if war comes.
[ترجمه گوگل] وای اگر جنگ بیاید
[ترجمه ترگمان] وای بر قضا اگر جنگی پیش بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. woe betide he who . . .
وای بر کسی که . . .

2. may nothing but good betide them
الهی جز خیر چیزی برایشان رخ ندهد.

3. Whatever may betide, maintain your courage.
[ترجمه گوگل]هر چه در راه است، شجاعت خود را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]تقدیر هرچه باشد، شجاعت خود را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Woe betide him if he does evils.
[ترجمه گوگل]وای بر او اگر بدی کند
[ترجمه ترگمان]وای بر او رحم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Woe betide anyone who wakes the baby!
[ترجمه گوگل]وای به حال کسی که بچه را بیدار کند!
[ترجمه ترگمان]وای بر کسی که بچه را بیدار کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Woe betide anyone who smokes in our house!
[ترجمه گوگل]وای به حال کسی که در خانه ما سیگار می کشد!
[ترجمه ترگمان]وای بر کسی که در خانه ما سیگار می کشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Woe betide anyone who got in his way.
[ترجمه گوگل]وای به حال کسی که سر راهش قرار بگیرد
[ترجمه ترگمان]وای بر کسی که سر راهش قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But woe betide the culprit who trespasses on the wrong side of 50.
[ترجمه گوگل]اما وای به حال مجرمی که از طرف اشتباه 50 تجاوز می کند
[ترجمه ترگمان]اما لعنت بر این گناهکار که در جنبه اشتباه ۵۰ سال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That rule was immutable, and woe betide anyone who disregarded it.
[ترجمه گوگل]این قانون تغییر ناپذیر بود و وای به حال کسی که آن را نادیده بگیرد
[ترجمه ترگمان]این قانون تغییر ناپذیر بود و به حال کسی که اعتنایی به آن نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Woe betide anyone who is foolish enough to leave his rod unattended when barbel fishing.
[ترجمه گوگل]وای به حال کسی که آنقدر احمق باشد که عصای خود را در هنگام ماهیگیری هالتر رها کند
[ترجمه ترگمان]وای بر کسی که به اندازه کافی احمق است که وقتی ماهیگیری می کند، rod را تنها بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If she answered back, woe betide her.
[ترجمه گوگل]اگر جواب داد، وای بر او
[ترجمه ترگمان]اگر او جواب می داد، لعنت بر او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Woe betide anyone who was untidy or out of step on one of the marches.
[ترجمه گوگل]وای به حال کسی که در یکی از راهپیمایی ها نامرتب یا بی گام بود
[ترجمه ترگمان]وای بر کسی که در یکی از marches نامرتب و نامرتب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But woe betide the tight-fisted villager who tries to take advantage.
[ترجمه گوگل]اما وای به حال روستایی مشت محکمی که سعی می کند از این مزیت استفاده کند
[ترجمه ترگمان]اما وای به حال the که سعی دارد از آن سو استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But woe betide you if you make your splash with a financial killing or by getting a huge advance.
[ترجمه گوگل]اما وای به حال شما اگر با یک قتل مالی یا با گرفتن یک پیش پرداخت هنگفت سروصدا کنید
[ترجمه ترگمان]اما وای به حال اگر با یک کشته شدن مالی و یا به دست آوردن یک پیشرفت بزرگ در حال پاشیدن آب باشید وای به حال تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روی دادن (فعل)
go, happen, befall, bechance, betide, hap, transpire

اتفاق افتادن (فعل)
give, chance, occur, happen, befall, betide, hap, fall out, come to pass, come about, tide

انگلیسی به انگلیسی

• happen, occur

پیشنهاد کاربران

To happen or befall, especially as if by fate.
اتفاق افتادن یا رخ دادن، به ویژه به نظر می رسد که توسط سرنوشت باشد.
**Example Sentence:**
Woe betide anyone who enters this forbidden place.
...
[مشاهده متن کامل]

وای به حال کسی که وارد این مکان ممنوعه شود.
**Synonyms:**
- Befall
- Happen
- Occur
- Transpire
مترادف ها:
- رخ دادن
- اتفاق افتادن
- پیش آمدن
- روی دادن
**Usage in a Sentence:**
Whatever may betide, we must remain strong.
هر چه که رخ دهد، باید قوی بمانیم.
**Related Forms:**
- Betiding ( verb ) : The act of happening or occurring.
اشکال مرتبط:
- رخ دادن ( فعل ) : عمل اتفاق افتادن یا روی دادن.

بپرس