( عامیانه )
همه چیز رو به خطر انداختن.
مثال:
this isn't a great time to bet the farm on the internet
Don't bet the farm on these stocks
مترادف:
bet the ranch
همه چیز رو به خطر انداختن.
مثال:
مترادف:
شرط بندی صفر تا صد، شرط بندی همه جانبه
از همه چیز مایه گذاشتن.
با تمام وجود تلاش کردن.
همه چیز رو به خطر انداختن
با تمام وجود تلاش کردن.
همه چیز رو به خطر انداختن