bet one's boots
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
bet one's boot : روی چکمه های خود شرط بستن
مترادف : "bet one's bottom dollar" در فارسی : آخرین دلار خود را شرط بستن
- هست و نیست خود را شرط بستن ( به معنی اطمینان کامل داشتن به چیزی، آنقدر که حاضر باشید همه چیز را روی آن شرط ببندید ) .
... [مشاهده متن کامل]
- مطمئن بودن تا حد risking everything ( به شکل غیررسمی ) .
- - -
مثال های کاربردی
1. "I’d bet my bottom dollar she’ll win the election. "
مطمئنم که او در انتخابات برنده می شود. .
2. "You can bet your bottom dollar prices will rise next month. "
میشه شرط بست که ماه آینده قیمت ها افزایش می یابند. .
- - -
مترادف های انگلیسی با معادل فارسی
- Bet one's boots → با تمام وجود مطمئن بودن .
- Bet the farm → همه دارایی را به خطر انداختن ( برای تأکید بر قطعیت ) .
- Stake one's life → جان خود را شرط بستن ( معادل ادبی ) .
- - -
نکات کاربردی
- این اصطلاح معمولاً در موقعیت های غیررسمی استفاده می شود.
- در فارسی، "سر خود را شرط می گذارم" یا "مطمئنم" معادل های رایج تر هستند.
deepseek
مترادف : "bet one's bottom dollar" در فارسی : آخرین دلار خود را شرط بستن
- هست و نیست خود را شرط بستن ( به معنی اطمینان کامل داشتن به چیزی، آنقدر که حاضر باشید همه چیز را روی آن شرط ببندید ) .
... [مشاهده متن کامل]
- مطمئن بودن تا حد risking everything ( به شکل غیررسمی ) .
- - -
مثال های کاربردی
مطمئنم که او در انتخابات برنده می شود. .
میشه شرط بست که ماه آینده قیمت ها افزایش می یابند. .
- - -
مترادف های انگلیسی با معادل فارسی
- Bet one's boots → با تمام وجود مطمئن بودن .
- Bet the farm → همه دارایی را به خطر انداختن ( برای تأکید بر قطعیت ) .
- Stake one's life → جان خود را شرط بستن ( معادل ادبی ) .
- - -
نکات کاربردی
- این اصطلاح معمولاً در موقعیت های غیررسمی استفاده می شود.
- در فارسی، "سر خود را شرط می گذارم" یا "مطمئنم" معادل های رایج تر هستند.