اعطا کردن ، بخشیدن
مثال : God Bestowed All these tokens upon him.
معنی : خداوند تمام این کرامات را به او اعطا کرد.
مثال : God Bestowed All these tokens upon him.
معنی : خداوند تمام این کرامات را به او اعطا کرد.
تعلق گرفتن،
برآورده شده
اطلاق
شکل گذشته فعل bestow می باشد.
بخشیدن
give, forgive, donate, remit, give away, endue
عطا کردن، ارزانی داشتن
bestow, confer, give, grant
مثال:
. Allah has bestowed us many blessings, especially the blessing of health
... [مشاهده متن کامل]
خداوند نعمتهای فراوانی، مخصوصا نعمت سلامتی را به ما عطا فرموده است.
بخشیدن
عطا کردن، ارزانی داشتن
مثال:
... [مشاهده متن کامل]
خداوند نعمتهای فراوانی، مخصوصا نعمت سلامتی را به ما عطا فرموده است.
بخشیدن ، ارزانی داشتن