bessemer


عمران : یکى از روشهاى تهیه فولاد

جمله های نمونه

1. Bessemer was set up to manage the proceeds of the sale of Carnegie Steel.
[ترجمه گوگل]Bessemer برای مدیریت درآمد حاصل از فروش فولاد کارنگی راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]Bessemer برای مدیریت سود حاصل از فروش فولاد کارنگی تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The refinement of the Bessemer process for making steel (lighter and stronger than iron) made extremely tall buildings possible.
[ترجمه گوگل]اصلاح فرآیند بسمر برای ساخت فولاد (سبک تر و قوی تر از آهن) ساختمان های بسیار بلند را ممکن ساخت
[ترجمه ترگمان]پالایش فرآیند Bessemer برای ساخت فولاد (سبک تر و قوی تر از آهن)ساختمان های بسیار بلند را ممکن ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In both the Acid Bessemer and Basic Bessemer processes molten pig iron is refined by blowing air through it in an egg-shaped vessel, known as a converter, of 15-25 tonnes capacity.
[ترجمه گوگل]در هر دو فرآیند اسید بسمر و بیسمر، آهن مذاب با دمیدن هوا از طریق آن در یک ظرف تخم مرغی شکل که به عنوان مبدل شناخته می شود، با ظرفیت 15 تا 25 تن تصفیه می شود
[ترجمه ترگمان]در هر دو فرآیند اسید Acid و فرآیندهای Bessemer پایه آهن molten با دمیدن هوا از طریق آن در یک کشتی به شکل تخم مرغی که به عنوان یک مبدل با ظرفیت ۱۵ - ۲۵ تن شناخته می شود، پالایش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The introduction of the basic Bessemer process in 1879 made it possible for the first time for such high-phosphorus ore to be used for making steel.
[ترجمه گوگل]معرفی فرآیند پایه بسمر در سال 1879 برای اولین بار امکان استفاده از چنین سنگ معدنی با فسفر بالا را برای ساخت فولاد فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]مقدمه فرآیند Bessemer پایه در سال ۱۸۷۹ برای اولین بار برای چنین کانسنگ بالای فسفر برای ساخت فولاد امکان پذیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This procedure made the Bessemer process possible, and thus paved the way for the modern steel industry.
[ترجمه گوگل]این رویه فرآیند بسمر را ممکن کرد و در نتیجه راه را برای صنعت فولاد مدرن هموار کرد
[ترجمه ترگمان]این روش فرآیند Bessemer را ممکن ساخت و در نتیجه راه را برای صنعت فولاد مدرن هموار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oh. And Bessemer is also a town in Alabama. Yea!
[ترجمه گوگل]اوه و بسمر نیز شهری در آلاباما است آره
[ترجمه ترگمان]اوه و \"Bessemer\" هم یه شهر توی \"آلاباما\" - ه! آره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Modification of the Bessemer process for converting pig iron into steel.
[ترجمه گوگل]اصلاح فرآیند بسمر برای تبدیل آهن خام به فولاد
[ترجمه ترگمان]اصلاح فرآیند Bessemer برای تبدیل آهن به فولاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Steel became cheaper after the Bessemer process was developed, c. 185
[ترجمه گوگل]فولاد پس از توسعه فرآیند بسمر ارزان تر شد 185
[ترجمه ترگمان]پس از توسعه فرآیند Bessemer، فولاد ارزان تر شد ۱۸۵
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At that time, Sir Henry Bessemer was trying to develop the steelmaking process which was to bear his name.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، سر هنری بسمر در تلاش بود تا فرآیند فولادسازی را توسعه دهد که نام او را یدک می کشید
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، سر هنری Bessemer سعی داشت فرآیند steelmaking را توسعه دهد که قرار بود اسمش را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Bessemer process for converting iron to steel was an invention of enormous importance because it led to many significant changes in industrial processes.
[ترجمه گوگل]فرآیند بسمر برای تبدیل آهن به فولاد اختراعی بسیار مهم بود زیرا منجر به تغییرات قابل توجهی در فرآیندهای صنعتی شد
[ترجمه ترگمان]فرآیند Bessemer برای تبدیل اهن به فولاد، از اهمیت زیادی برخوردار بود، چرا که منجر به تغییرات قابل توجه در فرآیندهای صنعتی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bessemer process:a method for making steel by blasting compressed air through molten iron to burn out excess carbon and impurities.
[ترجمه گوگل]فرآیند بسمر: روشی برای ساخت فولاد با انفجار هوای فشرده از طریق آهن مذاب برای سوزاندن کربن اضافی و ناخالصی ها
[ترجمه ترگمان]فرآیند Bessemer: روشی برای تولید فولاد با استفاده از هوای فشرده از طریق آهن مذاب برای سوزاندن کربن و ناخالصی بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method of the invention belongs to the metallurgical technology for treating the alloy (coarse grain alloy) material obtained by magnetic separation nickel-copper bessemer matte.
[ترجمه گوگل]روش اختراع متعلق به فناوری متالورژیکی برای پردازش مواد آلیاژی (آلیاژ دانه درشت) است که با جداسازی مغناطیسی نیکل-مس بسمر مات به دست می‌آید
[ترجمه ترگمان]روش اختراع متعلق به فن آوری metallurgical برای تصفیه آلیاژ (آلیاژ grain)که با جدایش مغناطیسی نیکل - مس از مس به دست می آید، تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invention relates to a leaching method for alloy obtained by magnetic separation nickel-copper bessemer matte.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک روش شستشو برای آلیاژ به دست آمده از جداسازی مغناطیسی نیکل-مس بسمر مات است
[ترجمه ترگمان]اختراع مربوط به یک روش لیچینگ برای آلیاژ به دست آمد که از طریق جدایش مغناطیسی نیکل - مس به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Steel making in the open-hearth furnace is a very slow process, much slower than the Bessemer one.
[ترجمه گوگل]ساخت فولاد در کوره اجاق باز فرآیندی بسیار کند است، بسیار کندتر از کوره بسمر
[ترجمه ترگمان]ساخت فولاد در کوره هوای آزاد یک فرآیند بسیار آهسته است، که بسیار کندتر از the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name; henry bessemer (1813-1898), english engineer, developer of the bessemer process (process of producing steel)

پیشنهاد کاربران

بپرس