bespangled

/bɪˈspæŋɡʌl//bɪˈspæŋɡl/

(verb transitive) (با پولک یا ستاره و غیره) آراستن، گوهرنشان کردن

جمله های نمونه

1. The poetry was bespangled with vivid imagery.
[ترجمه گوگل]شعر مملو از تصاویر زنده بود
[ترجمه ترگمان]شعر با تصاویر زنده bespangled شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The book cover was bespangled with stars showing actors' photographs.
[ترجمه گوگل]روی جلد کتاب پر از ستاره هایی بود که عکس های بازیگران را نشان می دادند
[ترجمه ترگمان]جلد کتاب پر از ستارگان بود که تصاویری از هنرپیشگان نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The branches are all bespangled with dewdrops.
[ترجمه گوگل]شاخه ها همه پر از قطرات شبنم هستند
[ترجمه ترگمان]شاخه ها همه با قطرات شبنم مخلوط شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sky is bespangled with stars.
[ترجمه گوگل]آسمان پر از ستاره است
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The grass is all bespangled with dewdrops.
[ترجمه گوگل]علف ها همه پر از قطرات شبنم است
[ترجمه ترگمان]علف با قطرات شبنم پوشیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sky was bespangled with stars.
[ترجمه گوگل]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The night sky was bespangled with twinkling stars.
[ترجمه گوگل]آسمان شب پر از ستاره های چشمک زن بود
[ترجمه ترگمان]آسمان شب با ستارگان چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The grass was bespangled with dewdrops.
[ترجمه گوگل]علف ها با قطرات شبنم پر شده بود
[ترجمه ترگمان]علف با قطرات شبنم پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• adorned with spangles; glittery, sparkly

پیشنهاد کاربران

بپرس