besought

/bɪˈsɔːt//bɪˈsɔːt/

زمان گذشته و اسم مفعول فعل: beseech، التماس کردن به، استدعاکردن یادرخواست کردن از

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of beseech.

جمله های نمونه

1. He besought her to go at once.
[ترجمه گوگل]از او التماس کرد که فوراً برود
[ترجمه ترگمان]از او تمنا کرد که بی درنگ به خانه او برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The prisoner besought the judge for mercy / to be merciful.
[ترجمه گوگل]زندانی از قاضی التماس رحمت کرد / رحم کرد
[ترجمه ترگمان]متهم به حکم عفو و بخشایش از قاضی تقاضای عفو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He besought her help.
[ترجمه گوگل]از او کمک خواست
[ترجمه ترگمان]از او تقاضای کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I besought him if the decision went against him to return to the Upper House and do his bit there.
[ترجمه گوگل]من از او خواهش کردم که اگر تصمیم بر خلاف او بود، به مجلس علیا بازگردد و کار خود را در آنجا انجام دهد
[ترجمه ترگمان]به او التماس کردم که اگر تصمیم بر خلاف او باشد که به خانه Upper برگردد و گازش بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She besought his forgiveness.
[ترجمه گوگل]از او طلب بخشش کرد
[ترجمه ترگمان]از او پوزش خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. John besought her for permission.
[ترجمه گوگل]جان از او اجازه خواست
[ترجمه ترگمان]جان از او اجازه خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old lady besought him for mercy.
[ترجمه گوگل]پیرزن از او طلب رحمت کرد
[ترجمه ترگمان]پیرزن التماس می کرد که به او رحم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He besought the court for mercy.
[ترجمه گوگل]از دادگاه طلب رحمت کرد
[ترجمه ترگمان]التماس می کرد که عفو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So we fasted and besought our God for this: and he was intreated of us.
[ترجمه گوگل]پس ما روزه گرفتیم و از خدای خود برای این امر خواهش کردیم و او از ما درخواست شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما روزه گرفته ایم و از خدا طلب بخشش می کنیم و او هم از ما حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They besought him to help them.
[ترجمه گوگل]از او درخواست کردند که به آنها کمک کند
[ترجمه ترگمان]از او خواسته بودند که به آن ها کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He besought a favor of the judge.
[ترجمه گوگل]او از قاضی درخواست لطف کرد
[ترجمه ترگمان]از جانب قاضی تقاضای کمک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. KJV So we fasted and besought our God for this: and he was intreated of us.
[ترجمه گوگل]KJV پس ما روزه گرفتیم و خدای خود را برای این امر التماس کردیم و او از ما درخواست شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما روزه گرفتیم و از خدای خود استدعا کردیم که این کار را بکنیم؛ و او از ما خشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They besought ( him ) that he might go with them.
[ترجمه گوگل]آنها از (او) درخواست کردند که با آنها همراه شود
[ترجمه ترگمان]به او التماس کردند که با آن ها برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He besought the judge to show mercy.
[ترجمه گوگل]از قاضی التماس کرد که رحم کند
[ترجمه ترگمان]به قاضی التماس کرد که به او رحم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• entreat, plead, beg, ask earnestly, request
besought is a past tense and past participle of beseech.

پیشنهاد کاربران

بپرس