beside the mark


1- (نشانه گیری به آماج) خطا، به هدف نخورده 2- نامربوط، خارجازموضوع، پرت، beside(orwide of)the mark
خارجاز موضوع، آن ور نشان، آنسوی نشان، دور از نشان

جمله های نمونه

1. His answer is beside the mark.
[ترجمه گوگل]پاسخ او در کنار علامت است
[ترجمه ترگمان]جوابش در کنار مارک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My answer possible beside the mark ! Please help me to amend!
[ترجمه گوگل]پاسخ من در کنار علامت ممکن است! لطفا به من کمک کنید تا اصلاح کنم!
[ترجمه ترگمان]! جواب من ممکنه در کنار مارک باشه خواهش می کنم کم کم کن اصلاح کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What you have just said is beside the mark.
[ترجمه گوگل]آنچه شما گفتید در کنار علامت است
[ترجمه ترگمان] چیزی که الان گفتی کنار علامت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your calculation is wide of beside the mark.
[ترجمه گوگل]محاسبه شما در کنار علامت گسترده است
[ترجمه ترگمان]برآورد شما کاملا در کنار مارک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The composition was wide of beside the mark.
[ترجمه گوگل]ترکیب در کنار علامت گسترده بود
[ترجمه ترگمان]ترکیب بندی از کنار علامت بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not relevant, beside the point

پیشنهاد کاربران

بپرس