beside oneself

/bəˈsaɪdˌwənˈself//bɪˈsaɪdwʌnˈself/

معنی: از خود بی خود
معانی دیگر: (در مورد ترس و خشم و غیره) خودباخته، برزخ، عصبانی، آشفته، برافروخته

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: in a state of extreme agitation or excitement.
مشابه: delirious

- She was beside herself with fury.
[ترجمه گوگل] با عصبانیت کنار خودش بود
[ترجمه ترگمان] از شدت خشم دیوانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از خود بی خود (صفت)
unconscious, beside oneself, infatuate, slaphappy

انگلیسی به انگلیسی

• in a state of extreme excitement, out of one's senses due to strong emotion

پیشنهاد کاربران

در پوست خود نگنجیدن
آشفته، پَکَر، داغون
Very upset
خیلی نگران
خیلی ناراحت
داغون بودن.
خیلی ناراحت لودن
خیلی عصبانی بودن

بپرس