beside

/bəˈsaɪd//bɪˈsaɪd/

معنی: از طرف دیگر، پیش، در کنار، در یک طرف، وانگهی، باضافه، نزدیک
معانی دیگر: پهلوی، کنار، مجاور، در راستای، در مقایسه با، نسبت به، در برابر، به جز، به غیر از، نامربوط، به علاوه ی (رجوع شود به: besides)، در جوار، بعلاوه

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
عبارات: beside oneself
(1) تعریف: next to; at the side of.
مشابه: next

- Walk beside me.
[ترجمه استاد انگلیسی] در کنار من قدم بزن
|
[ترجمه گوگل] کنارم قدم بزن
[ترجمه ترگمان] کنار من قدم بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: compared with.

- Beside your work, his is poor.
[ترجمه A.A] نسبت به کارشما ، کار او ناچیز است
|
[ترجمه گوگل] در کنار کار شما، او فقیر است
[ترجمه ترگمان] در کنار کارتان، او فقیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: alongside of something or someone.

- She bicycled, and he ran beside.
[ترجمه A.A] دختر ( زن ) دوچرخه سواری کرد و پسر ( مرد ) از طرف دیگر دوید
|
[ترجمه فائزه] او ( دختر ) دوچرخه سواری کرد و او ( مرد ) در کنار او دوید
|
[ترجمه گوگل] او دوچرخه سواری کرد و او در کنارش دوید
[ترجمه ترگمان] به بیت از کوره در رفت و در کنار او دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. beside yours my share seems small
در مقایسه با سهم تو سهم من کوچک است.

2. beside oneself
(در مورد ترس و خشم و غیره) خودباخته،برزخ،عصبانی،آشفته،برافروخته

3. beside the mark
1- (نشانه گیری به آماج) خطا،به هدف نخورده 2- نامربوط

4. beside the point
نامربوط(به مطلب مورد بحث)،غیر وارد،بی ربط

5. beside the question
نامربوط به موضوع مورد بحث

6. who, beside him, is qualified?
غیر از او،چه کسی صلاحیت دارد؟

7. he stood beside the tree
کنار درخت ایستاد.

8. he was beside himself with fear
از ترس خود را باخته بود.

9. literary giants beside whom we appear petty
غول های ادبی که در کنار آنان ما فسقلی به نظر می رسیم

10. that is beside the point
آن ربطی به موضوع ندارد.

11. her beauty pales beside her daughter's
زیبایی دخترش زیبایی او را از جلوه می اندازد.

12. the kittens were hiding in the crannies of the cliffs beside the road
بچه گربه ها در شکاف صخره های کنار جاده پنهان شده بودند.

13. i wrapped the stricken soldier in my coat and sat down beside him
سرباز زخمی را در پالتو خود پیچیدم و پهلویش نشستم.

14. I saw her standing beside my bed when I reopened my eyes.
[ترجمه آرمین حاجی‌زاده] وقتی چشم بازکردم ایستاده جانب تختم دیدمش
|
[ترجمه گوگل]وقتی دوباره چشمانم را باز کردم دیدم او کنار تختم ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی چشمانم را باز کردم او را کنار تختم دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Come and sit here beside me.
[ترجمه گوگل]بیا اینجا کنارم بشین
[ترجمه ترگمان]بیا اینجا کنار من بنشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Large packages are sometimes left beside the door.
[ترجمه گوگل]بسته های بزرگ گاهی کنار در گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان]بسته های بزرگ گاهی کنار در می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Our efforts look puny beside Fred's.
[ترجمه گوگل]تلاش های ما در کنار تلاش های فرد ضعیف به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]تلاش ما در کنار فرد ضعیف به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We lay beside the pool to dry off in the sun.
[ترجمه گوگل]کنار استخر دراز کشیدیم تا زیر آفتاب خشک شویم
[ترجمه ترگمان]کنار برکه دراز کشیده بودیم تا در آفتاب خشک بشویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Anne trotted obediently beside her mother.
[ترجمه آرمین] اَن مطیعانه کنار مادرش یورتمه رفت
|
[ترجمه گوگل]آن مطیعانه در کنار مادرش چرخید
[ترجمه ترگمان]آن در کنار مادرش یورتمه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Mary sat beside Elaine, who today seemed excitable.
[ترجمه گوگل]مری کنار الین نشست که امروز هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]مری کنار الین نشسته بود و امروز به نظر هیجان زده می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از طرف دیگر (قید)
beside, again

پیش (قید)
near, beside, forward, ahead, forth, ago, past, in advance, beforehand, along, fore

در کنار (قید)
by, beside, alongside, besides, ashore, sidelong

در یک طرف (قید)
beside

وانگهی (قید)
beside, besides, furthermore

باضافه (حرف اضافه)
together with, beside, plus, cum

نزدیک (حرف اضافه)
in, about, at, by, near, beside

انگلیسی به انگلیسی

• near, by, with
something that is beside something else is at the side of it or next to it.
see also besides.
if you are beside yourself with anger or excitement, you are extremely angry or excited.

پیشنهاد کاربران

دو معنی متضاد داره: ۱. به علاوه ی ۲. جدا از ( به جز )
مثال ها برای هردو
1. Beside being a talented musician, she is also a skilled painter.
( In addition to being talented in music, she has painting skills. )
...
[مشاهده متن کامل]

2. Beside the main course, there are several side dishes you can try.
( In addition to the main course, there are extra side dishes. )
3. He works as a teacher, but beside that, he writes books in his spare time.
( In addition to his teaching job, he is also an author. )
4. Beside her academic achievements, she is an accomplished athlete.
( Apart from her academic success, she excels in sports. )
5. There are a few other issues beside the one we discussed.
( In addition to the discussed issue, there are more to consider. )

علاوه بر . . .
1️⃣📌 نقش: �حرف اضافه�
📌 معنی: �کنارِ. . . ، نزدیکِ. . . �
Example: The cat was sitting beside the fireplace
🔸گربه کنارِ شومینه نشسته بود.
_________________________________________
2️⃣📌 نقش: �حرف اضافه�
...
[مشاهده متن کامل]

📌 معنی: �افزون بر . . . ، علاوه بر . . . �
Example: Beside the main course, we also had dessert.
🔸 افزون بر غذای اصلی، دِسِر [=یا پس غذا] هم داشتیم.
_________________________________________
3️⃣📌 نقش: �حرف اضافه�
📌 معنی: �همراه با. . . . ، با . . . . �
Example: We worked beside each other on the project.
🔸با هم روی آن پروژه کار می کردیم.
__________________________________________
4️⃣📌 نقش: �حرف اضافه�
📌 معنی: �در مقایسه با . . . �
Example: Beside the taller skyscrapers, the building looked small.
🔸این ساختمان، در مقایسه با آسمان خراش های سر به فلک کشیده، کوچک به نظر می رسید.
___________________________________________
5️⃣📌 نقش: �حرف اضافه�
📌 معنی: �نامربوط به. . . ، بی ربط با. . . . �
Example: That's beside the point.
🔸 این ربطی به آن موضوع ندارد.
___________________________________________
6️⃣📌 نقش: �حرف اضافه�
📌 معنی: �جز. . . ، به غیر از. . . . �
Example: The noise was so loud that I couldn't hear anything else beside it.
🔸 صدا آن قدر بلند بود که هیچ چیز جز آن به گوشم نمی رسید.
__________________________________________

خدا خیرت بده آقای عباس پور
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : beside ✅ تلفظ واژه: bi - SĪD ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: نزدیک، درکنار، در جوار ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : juxta - , para -
Beside همون next to هست که بدون of میاد. یعنی در کنارِ
مثال :
?A : Do you have free time to talk right now وقت حرف زدن داری الان؟
B : yes i have but i am right now with my parents. They are beside me. Hahaaa دارم، ولی الان با والدینم هستم. اونا ( دقیقاً ) کنار و پیش من هستن
...
[مشاهده متن کامل]

🚨 Besides و Beside فرق زیادی دارن. اولی میشه [به علاوه/علاوه بر] یا [به غیر از/به جز]
?Do you play any other sports besides basketball : به جز/به غیر از بسکتبال هیچ ورزش دیگه ای انجام نمیدی؟

بی اهمیت، اگه با point بیاد: He did steal the diamond, but that is beside the point . He stole my heart! او جواهرم رو دزدید، امااهمیت نداره جواهر، چون قلبم رو دزدید : https://www. grammarly. com/blog/beside - vs - besides/#:~:text=Beside, without the s, tells, from grammar and punctuation mistakes.
دوستان باهوش اون besides هستش که معنی علاوه بر این میده
این کلمه معنی اصلیش کناره و پیشه هست من تا حالا غیر از این معنی ندیدم
They stood beside my father
Busyok
Beside herself
بی اختیار. ازخودبی خودشدن
تلفظ :
Beside :
بِ ساید
Besides :
بی سایدز
درود
دوستان دو کلمه besides و beside باهم تفاوت دارند.
Beside and besides are quite commonly confused with one another despite their different definitions. Even though they are spelled almost the same, they are not used in the same way
The Basic Difference Between “Beside” and “Besides”
Beside, without the s, tells us the location of something. Besides, on the other hand, means “in addition, ” “in addition to, ” “moreover, ” or “as well, ” depending on context
فارغ از این تفاوتی که در بالا به آن اشاره شد که یک تفاوت معنایی ست، این دو کلمه از لحاظ نقش دستوری هم متفاوت هستند. یعنی چه؟
ببینید در آبادیس هردوی این کلمات، هم بعنوان "حرف اضافه" و هم بعنوان "قید" ثبت شده اند؛ که این بجز در موارد بسیار نادر، اشتباه است.

کلمه besides هم "حرف اضافه" و هم "قید" است.
در حالی که
کلمه beside " فقط" حرف اضافه است و قید "نیست".
دیکشنری کمبریج:
Beside
Beside is a preposition. It means ‘at the side of’ or ‘next to’. It is rather formal
He would like to take a photograph of us. Would you come and sit beside me?
There was a small table beside the bed, on which there was a book
Besides
Besides is a preposition or a linking adverb. It means ‘in addition to’ or ‘also’
What other types of music do you like besides classical?
As a linking adverb, we usually put a comma before and after besides in writing
I don’t think going for a walk is a good idea. It’s quite cold, and, besides, it’s getting late and we don’t want to be out in the dark
با اینحال بر خلاف اکثر دیکشنری ها که این کلمه را تنها یک حرف اضافه میدانند،
دیکشنری وبستر ، کاربرد این کلمه به عنوان قید را تایید کرده ولی همانطور که ذکر کردم، این کاربرد بسیار قدیمی و کمیاب است و در انگلیسی امروزی، استفاده نمیشود.
بطوری که پیدا کردن مثال هایی از آن تابحال برای من میسر نبوده است.
حال اگر به کمی بالاتر در همین صفحه نگاه کنید، آبادیس هم این کلمه را قید دانسته و آن را
alongside someone or something
تعریف کرده و برای آن یک مثال آورده است.
این یعنی، به زعم آبادیس، این کلمه میتواند ""تنها""
و
""بدون اسم یا ضمیری به دنبالش""،
بکار برده شود!!!
مثالِ آبادیس: 👇
. she bicycled, and he ran beside
من مشابه چنین جمله ای را با بکار بردن کلمه beside، بدون آنکه کلمه دیگری را بدنبال داشته باشد، جایی ندیده ام.
به نظر من این جمله اشتباه است و یا
دست کم، بسیار نادر است.
خب چطور میتوانیم این جمله را تصحیح کنیم؟
2 راه دارد.
1_ میتوانیم با اضافه کردن یک s به انتهای beside، آن را به besides تبدیل کنیم تا بتوانیم از این کلمه در جایگاه "قید" بهره ببریم؛ ( البته به" کاما_, ، _" هم احتیاج داریم )
که در آن حالت، ترجمه اش بدین صورت خواهد بود👇
" او《مونث》 دوچرخه سواری ( می ) کرد و "بعلاوه" ، او《مذکر》 ( می ) دَوید. "
البته علیرغم درست بودن این جمله از لحاظ دستوری، بازهم از لحاظ معنایی کمی عجیب است و گویی یک جای کار میلنگد!
( ( به خصوص احساس اضافی بودنِ کلمه "بعلاوه" ) ) .
2_ راه دیگر این است که ضمیر مفعولیher را به انتهای جمله، دقیقا بعد از کلمه beside اضافه کنیم.
که در این حالت، کلمه beside یک "حرف اضافه" است و
جمله ما کاملا درست خواهد بود. 👇
" او《مونث》 دوچرخه سواری ( می ) کرد و او《مذکر》،
"کنارِ" او《مونث》 ( می ) دَوید.
⬇️beside⬇️
1《حرف اضافه 》 در کنارِ - next to
( به کسره " ِ " و to توجه کنید ) ☝️
این یعنی حتما beside، واژه دیگری را به دنبال خواهد داشت.
⬇️besides ⬇️
1_ 《حرف اضافه》 به علاوه ی _ in addition to
( به "ی" و to توجه کنید ) ☝️
2_ 《قید》بعلاوه، _یا_ علاوه براین، _ , in addition
( به کاما"، _, " بعد از کلمات توجه کنید☝️ )
پس شما فقط ( ( قبل و ) ) بعد از besides میتوانید از " کاما" استفاده کنید چون این کلمه میتواند قید باشد.
ولی استفاده از " کاما" بعد از beside مجاز نیست.
مثال اولbesides :
. besides Persion, i speak English✅
مثال دوم brsides:
. i speak Persion; besides, i speak English✅
مثال اول beside:
. beside Persion, i speak English ✅
مثال ❌غلط❌beside ( بعنوان قید ) :
❌. i speak Persion; beside, i speak English❌
ببخشید اگر طولانی بود.
کار نیکو کردن از پُر کردن است. 😉
امیدوارم مفید بوده باشد😊🌻🌺
also; in addition
نزدیک کنار
در کنار چیزی بودن و قرار گرفتن را be side می نامند
چیز دیگه ای که هست، یه چیز دیگه
به جز
از سوی دیگر
از یک طرف
رو به روی هم

به معنای همچنین
نزد
معنی اصلی وکار بر د بیشتر beside . کنار . در کنار نشستن . ایستادن قدم زدن پیاده روی . . . . . . .
علاوه بر
در یک طرف

از طرف
به علاوه - also in addition
Also addition
به علاوه
از طرف دیگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس