beriberi

/ˈberiːˈberiː//ˈberɪˈberɪ/

معنی: بری بری
معانی دیگر: (پزشکی) بیماری بری بری (کمبود ویتامین b1)، طب بیماری کمبود ویتامن b

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: beriberic (adj.)
• : تعریف: a disease of the nervous system, caused by lack of thiamine and characterized by paralysis of the extremities and by swelling or emaciation.

جمله های نمونه

1. Chinese flowering quince can treat oedema, beriberi, and ameliorable joint.
[ترجمه گوگل]به گل چینی می تواند ادم، بری بری و مفصل بهبود یافته را درمان کند
[ترجمه ترگمان]flowering به quince چینی می تواند با oedema، beriberi و ameliorable سرو کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A disease, as scurvy, beriberi, or pellagra, caused by deficiency of one or more essential vitamins.
[ترجمه گوگل]بیماری مانند اسکوربوت، بری بری یا پلاگرا که در اثر کمبود یک یا چند ویتامین ضروری ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]یک بیماری، به عنوان scurvy، beriberi، یا pellagra، ناشی از کمبود یک یا چند ویتامین ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Iron deficiency anemia, scurvy, beriberi, and pellagra are examples of injury caused by deficits in specific vitamins or minerals.
[ترجمه گوگل]کم خونی فقر آهن، اسکوربوت، بری بری و پلاگر نمونه هایی از آسیب های ناشی از کمبود ویتامین ها یا مواد معدنی خاص هستند
[ترجمه ترگمان]کم خونی کمبود آهن، scurvy، beriberi و pellagra نمونه هایی از آسیب ناشی از نقص در ویتامین های خاص یا مواد معدنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have you ever come down with beriberi?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال به بیماری بری بری مبتلا شده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال با بری بری هم بوده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dry Beriberi involves gradual long - nerve degeneration, with muscle atrophy and loss of reflexes.
[ترجمه گوگل]بری بری خشک شامل انحطاط تدریجی عصبی طولانی، با آتروفی عضلانی و از دست دادن رفلکس است
[ترجمه ترگمان]خشک شدن خشک شامل انحطاط تدریجی عصب - اعصاب، با لاغر شدن ماهیچه و از دست دادن واکنش ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This just applies to beriberi, oedema, neck scrofulous, pure sex is strumous wait for disease, have soft firm, the effect of benefit water, detumescence.
[ترجمه گوگل]این فقط در مورد بری بری صدق می کند، ادم، اسکروفول گردن، جنسیت خالص است منتظر بیماری است، سفت نرم، اثر آب سود، پاکسازی
[ترجمه ترگمان]این مساله فقط در مورد beriberi، oedema، scrofulous گردن و جنس خالص صدق می کند که منتظر بیماری هستند، شرکت نرمی دارند، تاثیر آب سود آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A, such as scurvy, beriberi, or, caused by deficiency of one or more essential vitamins.
[ترجمه گوگل]A، مانند اسکوربوت، بری بری، یا ناشی از کمبود یک یا چند ویتامین ضروری
[ترجمه ترگمان]A، مثل scurvy، beriberi، یا، ناشی از کمبود یک یا چند ویتامین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wet Beriberi is more acute, with edema from cardiac failure and poor circulation.
[ترجمه گوگل]بریبری مرطوب حادتر است، با ادم ناشی از نارسایی قلبی و گردش خون ضعیف
[ترجمه ترگمان]مرطوب سازی مرطوب، با تورم قلبی و گردش ضعیف، حادتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can treat oedema, beriberi, and ameliorable joint.
[ترجمه گوگل]می تواند ادم، بری بری و مفصل بهبود یافته را درمان کند
[ترجمه ترگمان]می تونیم ورم مفاصل و بیماری بری بری و مفصل رو درمان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leaves are toxic; being used in beriberi, nose bleeding and cough with phlegm and asthma.
[ترجمه گوگل]برگها سمی هستند؛ در بری بری، خونریزی بینی و سرفه با خلط و آسم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برگ ها سمی هستند؛ در beriberi، خونریزی بینی و سرفه با خلط و آسم به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And " beriberi " it is however as a result of the disease that lack vitamin B1 and causes, main drag in is neurological with cardiovascular system, can have oedema and size oozy .
[ترجمه گوگل]و " بری بری " اما در نتیجه این بیماری است که کمبود ویتامین B1 دارد و باعث می شود که کشش اصلی عصبی با سیستم قلبی عروقی باشد، می تواند ادم و اندازه آن را ترشح کند
[ترجمه ترگمان]و \"beriberi\"، با این حال، در نتیجه این بیماری است که کمبود ویتامین B۱ و علل وجود دارد، کشش اصلی در سیستم عصبی با سیستم قلبی - عروقی می تواند oedema و اندازه oozy داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This condition is called beriberi.
[ترجمه گوگل]این حالت بری بری نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این عارضه بیماری بری بری نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Serviceable range: To kill fungi for feet pruritus, canker and rhagades caused by beriberi. As it is gentle and cool, it can be used to the canker and rhagades.
[ترجمه گوگل]محدوده قابل استفاده: برای از بین بردن قارچ ها برای خارش پا، شانکر و راگاد ناشی از بری بری از آنجایی که ملایم و خنک است، می توان از آن برای درمان شانکر و راگاد استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دامنه serviceable: کشتن قارچ برای پاهای pruritus، کرم و rhagades ناشی از beriberi با این که خنک و خنک است، می تواند در قفس دهان و دهان به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So TCM understands myocarditis due to deficiency of vitamin B1 as invasion of beriberi into the heart.
[ترجمه گوگل]بنابراین TCM میوکاردیت ناشی از کمبود ویتامین B1 را به عنوان حمله بری بری به قلب می داند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، TCM به دلیل کمبود ویتامین B۱ به عنوان هجوم خون به قلب درک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بری بری (اسم)
beriberi

تخصصی

[بهداشت] بری بری

انگلیسی به انگلیسی

• disease characterized by weakness and nerve damage (common in india)
disease caused by a lack of vitamin b

پیشنهاد کاربران

بیماری بری بری ، شکل بومی پلی نوریت است که به علت رژیم غذایی نامتناسب و کمبود ویتامین B1 تولید می شود
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس