1. She shot a glance at the beribboned box on the dashboard.
[ترجمه گوگل]او نگاهی به جعبه روبان دار روی داشبورد انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاهی به جعبه ربان پیچی شده بر روی داشبورد انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نگاهی به جعبه ربان پیچی شده بر روی داشبورد انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The four braided and beribboned heads nodded.
[ترجمه گوگل]چهار سر بافته و بافته شده سری تکان دادند
[ترجمه ترگمان]چهار سر بافته شده که beribboned شده بودند سرش را به علامت تایید تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهار سر بافته شده که beribboned شده بودند سرش را به علامت تایید تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Flying acrobats and a lone beribboned female dancer recalled the grottos of Dunhuang, painted in the Wei and Tang dynasties when camel caravans plied the Silk Road.
[ترجمه گوگل]آکروباتهای پرنده و یک رقصنده زن تنها با روبان، غارهای دونهوانگ را به یاد میآورند که در سلسلههای وی و تانگ، زمانی که کاروانهای شتر در جاده ابریشم حرکت میکردند، نقاشی شده بودند
[ترجمه ترگمان]آکروبات ها Flying و یک رقصنده زن که به روبان دوخته شده بودند، غارهای of را به یاد می آوردند که در وی و سلسله های تانگ در زمانی که کاروان های شتر به راه ابریشم می رفتند، رنگ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آکروبات ها Flying و یک رقصنده زن که به روبان دوخته شده بودند، غارهای of را به یاد می آوردند که در وی و سلسله های تانگ در زمانی که کاروان های شتر به راه ابریشم می رفتند، رنگ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A toothless old man from Baku, his double-breasted jacket beribboned with the medals of two world wars, looked dazed.
[ترجمه گوگل]پیرمردی بی دندان از باکو که ژاکت دو سینه اش با مدال های دو جنگ جهانی پوشیده شده بود، مات و مبهوت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]یک پیرمرد بی دندان که با مدال های دو قهرمان جهان شده بود، گیج و منگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک پیرمرد بی دندان که با مدال های دو قهرمان جهان شده بود، گیج و منگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her beret and silk scarf combination is as legendary as it is simple, and the beribboned fedoras she wore on several heists gave her a sense of propriety in improper circumstances.
[ترجمه گوگل]ترکیب کلاه و روسری ابریشمی او به همان اندازه که ساده است افسانهای است، و فدوراهای روباندار او در چندین سرقت به او حس شایسته بودن در شرایط نامناسب میداد
[ترجمه ترگمان]کلاه بره و شال گردنی ابریشمی، به همان اندازه که ساده است، افسانه ای است، و لباس روبان صورتی که بر تن داشت، در شرایط نامناسب به او احساس شایستگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلاه بره و شال گردنی ابریشمی، به همان اندازه که ساده است، افسانه ای است، و لباس روبان صورتی که بر تن داشت، در شرایط نامناسب به او احساس شایستگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید