berate

/bɪˈreɪt//bɪˈreɪt/

معنی: سرزنش کردن
معانی دیگر: (شدیدا) سرزنش کردن، گوشمالی دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: berates, berating, berated
• : تعریف: to reproach or scold severely.
مترادف: baste, bawl out, chastise, chew out, lambaste, objurgate, rebuke, reprimand, reproach, roast, scold, tongue-lash, upbraid
مشابه: blackguard, castigate, censure, condemn, criticize, excoriate, flay, rate, reprove, score, take to task

- He berated his son for getting thrown off the football team.
[ترجمه گوگل] او پسرش را به خاطر اخراجش از تیم فوتبال سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان] او پسرش را بخاطر اخراج از تیم فوتبال سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She began to berate the police for paying scant attention to the theft from her car.
[ترجمه گوگل]او شروع به سرزنش پلیس به دلیل کم توجهی به سرقت از ماشینش کرد
[ترجمه ترگمان]او شروع به سرزنش کردن پلیس برای توجه کم به دزدی از ماشینش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As he left the meeting, he was berated by angry demonstrators.
[ترجمه مهناز] او همانطور که جلسه را ترک می کرد، توسط تظاهرکنندگان خشمگین سرزنش می شد.
|
[ترجمه گوگل]هنگام خروج از جلسه، توسط تظاهرکنندگان خشمگین مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او این جلسه را ترک کرد، توسط تظاهرکنندگان خشمگین مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Doctors are often berated for being poor communicators, particularly when they have to give patients bad news.
[ترجمه مهناز] پزشکان اغلب به خاطر ارتباطات ضعیف، مخصوصا وقتی باید خبرهای بد به بیماران بدهند، سرزنش می شوند.
|
[ترجمه گوگل]پزشکان اغلب به دلیل ارتباط ضعیف بودن مورد سرزنش قرار می گیرند، به خصوص زمانی که مجبورند اخبار بدی به بیماران بدهند
[ترجمه ترگمان]دکترها اغلب بخاطر توانایی های ارتباطی ضعیف مورد سرزنش قرار می گیرند، به خصوص زمانی که آن ها مجبورند اخبار بد به بیمار بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She berated herself for being a bad mother.
[ترجمه گوگل]او خودش را به خاطر اینکه مادر بدی است سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]خود را به خاطر اینکه مادر بدی بود سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have been berated for so many years! But have we been toppled by their criticisms?
[ترجمه گوگل]ما سالهاست مورد سرزنش قرار گرفته ایم! اما آیا با انتقادات آنها سرنگون شده ایم؟
[ترجمه ترگمان]چندین سال است که مورد سرزنش و سرزنش قرار گرفته ایم! اما آیا ما با انتقادات آن ها سرنگون شده ایم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marion berated Joe for the noise he made.
[ترجمه گوگل]ماریون جو را به خاطر سروصدایی که به راه انداخت سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان] ماریان \"جو رو به خاطر سرو صدایی که ساخته بود سرزنش کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She took a shaky step back, mentally berating herself for continuing to react to him in this inexplicable fashion.
[ترجمه گوگل]او یک قدم متزلزل به عقب برداشت و از نظر ذهنی خود را به خاطر ادامه واکنش به او به این شکل غیرقابل توضیح سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]او یک قدم به عقب رفت و ذهن خود را سرزنش کرد که مدام به این شیوه توضیح ناپذیر به او واکنش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't be stupid, she berated herself.
[ترجمه گوگل]احمق نباش، او خودش را سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]احمق نباش، خودش را سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anyone who tried to push ahead was berated by others.
[ترجمه گوگل]هرکسی که سعی می‌کرد جلو بیفتد مورد سرزنش دیگران قرار می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]هر کسی که سعی می کرد جلو برود، مورد سرزنش دیگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He berated the White House time and again for not building support for the Bosnia operation within Congress.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها کاخ سفید را به دلیل عدم حمایت از عملیات بوسنی در کنگره مورد سرزنش قرار داد
[ترجمه ترگمان]وی زمان کاخ سفید را به خاطر عدم حمایت از عملیات بوسنی در کنگره، سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Kolender and Ruff also berate Roache for selling confiscated guns to auctioneers for resale, against the wishes of county supervisors.
[ترجمه گوگل]کولندر و راف همچنین روچ را به دلیل فروش اسلحه‌های مصادره شده به حراج‌دهندگان برای فروش مجدد، برخلاف میل ناظران شهرستان، مورد سرزنش قرار می‌دهند
[ترجمه ترگمان]Kolender و ruff همچنین Roache را به خاطر فروش تفنگ های بازداشت شده به مزایده گران برای فروش مجدد، برخلاف خواست ناظران شهرستان سرزنش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I seemed always to be berating myself for visiting with friends and spending a Sunday afternoon talking.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید همیشه خودم را به خاطر دیدار با دوستان و گذراندن یک بعد از ظهر یکشنبه با صحبت کردن سرزنش می کردم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همیشه خود را به خاطر ملاقات با دوستانم سرزنش می کنم و بعد از ظهر روز یکشنبه با هم صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She berated him in public.
[ترجمه گوگل]او را در ملاء عام مورد سرزنش قرار داد
[ترجمه ترگمان]او را در ملا عام سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jane feels jealousy and berates herself for having imagined Rochester attracted to her plain self.
[ترجمه گوگل]جین حسادت می کند و خود را سرزنش می کند که راچستر را مجذوب خود ساده خود کرده است
[ترجمه ترگمان]جین احساس حسادت می کند و خودش را به خاطر این که تصور می کرد راچستر خودش را به خودش جلب کرده است، احساس حسادت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرزنش کردن (فعل)
snub, snap, blame, reproach, haze, censure, trounce, rebuke, berate, scold, upbraid, chide, twit, reprove, call down, taunt, jack, objurgate, dispraise, vituperate, reprimand, reprehend, tongue-lash

انگلیسی به انگلیسی

• scold, rebuke, reproach
if you berate someone, you scold them angrily; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To scold someone strongly 🤬🫵
🔍 مترادف: Reprimand
✅ مثال: The coach berated the team for their poor performance.
گله کردن، گلگی کردن
با عصبانیت سرزنش کردن
به شدت یا با عصبانیت انتقاد کردن
to criticize or speak in an angry manner to someone
to speak angrily to someone because they have done something wrong.
scold or criticize ( someone ) angrily.
رسمی
انتقاد از/ صحبت با/ سرزنش کردن کسی با عصبانیت
...
[مشاهده متن کامل]

As he left the meeting, he was berated by angry demonstrators.
Doctors are often berated for being poor communicators, particularly when they have to give patients bad news.
His mother berated him for making a mess.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/berate
با کسی شدید الحن صحبت کردن.
این فعل رسمی و Formal هست
🔴 to yell at ( someone ) : to criticize ( someone ) in a loud and angry way
◀️ She berated [=scolded] her son for coming home late
◀️ it shows three women berating that driver
( شدیدا ) سرزنش کردن
1 ) Robert De Niro trial: Actor says he ‘berated’ ex - employee, called her names
. . .
The second day of Robert De Niro‘s court testimony was just as fiery as the first, with the actor vehemently denying he was ever an abusive boss to the ex - employee suing him as part of an ongoing discrimination lawsuit.
...
[مشاهده متن کامل]

@globalnews. ca
2 ) Rep. Cori Bush, D - Mo. , said Rep. Marjorie Taylor Greene, R - Ga. , and her staff "berated" Bush in a hallway and "targeted me & others on social media. "
@CNBC. com

سرزنش کردن
Blame with insult
انتقاد توهین آمیز کردن، با بی احترامی انتقاد کردن
با فریاد از کسی انتقاد کردن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس