معنی: وقف کردن، تخصیص دادن به، بکسی واگذار کردنمعانی دیگر: به ارث گذاشتن، (از طریق وصیت نامه) به کسی دادن، (مجازی - دانش و غیره) ارزانی داشتن، باقی گذاشتن، از راه وصیت نامه بکسی واگذار کردن
• (1)تعریف: to leave or dispose of (property) by a will. • مشابه: leave, will
- He bequeathed his entire estate to his daughter.
[ترجمه گوگل] او تمام دارایی خود را به دخترش وصیت کرد [ترجمه ترگمان] دارایی خود را برای دخترش به ارث گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: pass on or transfer, as to one of a younger generation. • مشابه: hand down
- He bequeathed to his son a love of nature.
[ترجمه گوگل] او عشق به طبیعت را به پسرش وصیت کرد [ترجمه ترگمان] او عشق طبیعت را برای پسرش به ارث گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Most people bequeath their property to their spouses and children.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم اموال خود را به همسر و فرزندان خود وصیت می کنند [ترجمه ترگمان]اغلب مردم اموال خود را به همسران و فرزندان خود می سپارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is true that colonialism did not bequeath much to Africa.
[ترجمه گوگل]درست است که استعمار چیز زیادی برای آفریقا به ارث نگذاشت [ترجمه ترگمان]درست است که استعمار بیشتر به افریقا واگذار نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I bequeath it now as a cure for many kinds of ugliness.
[ترجمه گوگل]اکنون وصیت می کنم که شفای بسیاری از زشتی ها باشد [ترجمه ترگمان]من آن را به عنوان یک درمان برای بسیاری از زشتی ها، می بخشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bequeath your heirs a well-organized set of financial and personal records in a loose-leaf binder or computer program.
[ترجمه گوگل]به وراث خود مجموعه ای منظم از سوابق مالی و شخصی را در یک کلاسور یا برنامه کامپیوتری به ارث ببرید [ترجمه ترگمان]heirs یک مجموعه منظم از سوابق مالی و شخصی را در یک کلاسور یا برنامه کامپیوتری رها کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But we may also bequeath something light and beautiful, like a snail's shell.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است چیزی سبک و زیبا مانند صدف حلزون را نیز به ارث ببریم [ترجمه ترگمان]اما ما همچنین ممکن است چیزی مانند صدف حلزون و حلزون (حلزون حلزون)به ارث بگذاریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It will be better to bequeath it to him after my death, in my will.
[ترجمه nader rostami] به خواسته من، بهتر است پس از مرگم آن را به او وقف کنید.
|
[ترجمه گوگل]بهتر است بعد از مرگم در وصیتم به او وصیت کنم [ترجمه ترگمان]پس از مرگ من، پس از مرگ من این نامه را به او واگذار خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He bequeath his share to his daughter.
[ترجمه گوگل]سهم خود را به دخترش وصیت می کند [ترجمه ترگمان]سهم خودش رو به دخترش میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To him I bequeath my collar and leash and my overcoat and raincoat.
[ترجمه گوگل]یقه و افسار و کت و بارانی ام را به او وصیت می کنم [ترجمه ترگمان]من یقه و قلاده و کت و بارانی خودم را به او می سپارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I bequeath him this property to have and to hold.
[ترجمه گوگل]وصیت می کنم که این اموال را داشته باشد و داشته باشد [ترجمه ترگمان]من این ملک را به او می سپارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Knowledge: Compensation costs should bequeath Housing Units may be owned?
[ترجمه گوگل]دانش: هزینه های جبران خسارت باید وصیت کند واحدهای مسکونی ممکن است مالکیت داشته باشند؟ [ترجمه ترگمان]دانش: هزینه های جبران باید به عنوان واحدهای مسکونی به ارث برده شود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Adopt technical measure, a dactylogram that police discovered bequeath to go up in pane of tank truck car.
[ترجمه گوگل]اقدامات فنی را اتخاذ کنید، یک داکتیلوگرام که پلیس کشف کرد وصیتی برای بالا رفتن در قاب ماشین کامیون تانک [ترجمه ترگمان]یک تدبیر فنی را به همراه داشته باشید، یک dactylogram که پلیس برای بالا رفتن در شیشه ماشین کامیون را کشف کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I bequeath myself to the dirt to grow from the grass I love.
[ترجمه گوگل]خودم را به خاک وصیت می کنم که از چمنی که دوست دارم رشد کند [ترجمه ترگمان]من خود را به خاک می سپارم که از the که دوست دارم رشد کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There is nothing of value I have to bequeath except my love and my faith.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز باارزشی نیست جز عشق و ایمانم [ترجمه ترگمان]هیچ ارزشی ندارد جز عشق و ایمان من [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She said if the world did not act conclusively now, it would only bequeath the problem to future generations.
[ترجمه گوگل]او گفت که اگر جهان اکنون قاطعانه عمل نکند، این مشکل را به نسل های آینده به ارث می گذارد [ترجمه ترگمان]او گفت که اگر دنیا در حال حاضر به طور قاطع عمل نکرده باشد، این مساله فقط مساله را به نسل های آینده واگذار خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Parents typically equate fairness with equality, seeking to evenly split the wealth they bequeath among their offspring.
[ترجمه گوگل]والدین معمولاً انصاف را با برابری یکی میدانند و به دنبال تقسیم ثروتی که به ارث میبرند بین فرزندان خود به طور مساوی میپردازند [ترجمه ترگمان]والدین به طور معمول برابری را با برابری برابر می دانند و به دنبال تقسیم مساوی ثروت هستند که در بین فرزندان خود به ارث می برند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• endow, leave property to someone in a will; pass on, transfer to another if you bequeath money or property to someone, you legally state that they should have it when you die; a formal word.
پیشنهاد کاربران
به ارمغان آوردن برجای نهادند از خود میراث. . . به جای نهادن
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To leave property or money to someone after death 🏠 🔍 مترادف: Leave ✅ مثال: She decided to bequeath her jewelry to her granddaughter.
مثال: we bequeath Iran's future into your able hands ما آینده ی ایران را در دستان توانمند شما قرار داده ایم
به ارث گذاشتن، ( از طریق وصیت نامه ) به کسی واگذار کردن، باقی گذاشتن، واگذار کردن
برگرفته
به جا گذاشتن
بر جای ماندن ( مثلاً : میراث بر جای مانده از . . . )