benignancy


مهربانی، نرمی

جمله های نمونه

1. It was virtually difficult to distinguish between benignancy and malignancy by the wall thickness alone.
[ترجمه گوگل]تمایز بین خوش خیمی و بدخیمی به تنهایی از طریق ضخامت دیواره تقریباً دشوار بود
[ترجمه ترگمان]تمایز بین benignancy و malignancy توسط ضخامت دیواره به تنهایی دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That thinking it a apotheosis as benignancy of Tang's annihilating Xia, was purely the Confucian fudge.
[ترجمه گوگل]این تصور که آن را یک آپوتئوزیس به عنوان خوش خیم بودن شیا نابودگر تانگ می دانستند، صرفاً یک فاج کنفوسیوس بود
[ترجمه ترگمان]این فکر به این نتیجه رسید که این بهشت، مانند benignancy of Tang، کام لا the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My in homes have nine seats member, Everybody all ever so benignancy.
[ترجمه گوگل]من در خانه‌های من 9 نفر صندلی دارند، همه بسیار خوش‌خیم هستند
[ترجمه ترگمان]خانه من نه صندلی دارد، همه آن ها تا این حد پر زرق و برق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Circular economy is a mode of economic development which aims at environmental benignancy and harmonious development.
[ترجمه گوگل]اقتصاد دایره ای شیوه ای از توسعه اقتصادی است که هدف آن حفظ محیط زیست و توسعه هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد بخشنامه شیوه ای از توسعه اقتصادی است که در راستای توسعه محیط زیست و توسعه هماهنگ به دنبال آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The patients were divided into two groups ac - cording to benignancy or malignancy of the underlyingdiseases.
[ترجمه گوگل]بیماران بر اساس خوش خیم بودن یا بدخیم بودن بیماری های زمینه ای به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]بیماران به دو گروه تقسیم شدند تا cording یا malignancy از the را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was the war. He did not say that he hated it but I can see he hated it very much. War comes fron the stupidity and cruelty of human, who always boasts his wisdom and benignancy.
[ترجمه گوگل]جنگ بود او نگفته که از آن متنفر است اما می بینم که بسیار از آن متنفر است جنگ از حماقت و ظلم انسانی سرچشمه می گیرد که همیشه به خرد و مهربانی خود می بالد
[ترجمه ترگمان]جنگ بود او نگفت که از آن نفرت دارد، اما من می بینم که خیلی از آن متنفر بود جنگ با حماقت و بی رحمی انسان مواجه می شود که همیشه عقل و حکمت او را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to the pathological features, we can divide tumors into two categories: benignancy and malignancy.
[ترجمه گوگل]با توجه به ویژگی های پاتولوژیک می توان تومورها را به دو دسته خوش خیم و بدخیم تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به ویژگی های pathological، ما می توانیم تومورها را به دو دسته تقسیم کنیم: benignancy و malignancy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• kind-heartedness, good-heartedness; excellency

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : benignity / benignancy
✅️ صفت ( adjective ) : benign / benignant
✅️ قید ( adverb ) : benignly / benignantly
خوش خیمی
متضاد بدخیمی ( malignancy )

بپرس