1. Thorne nodded his understanding, smiling benevolently.
[ترجمه گوگل]تورن با مهربانی لبخندی زد و سرش را به نشانه درک تکان داد
[ترجمه ترگمان]تورن سرش را به علامت موافقت تکان داد و با مهربانی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تورن سرش را به علامت موافقت تکان داد و با مهربانی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She looked on benevolently.
[ترجمه گوگل]خیرخواهانه نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با مهربانی به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با مهربانی به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She smiled benevolently at me.
[ترجمه حزب الله امانی] او از روی مهربانی به من لبخند زد|
[ترجمه گوگل]لبخند مهربانانه ای به من زد[ترجمه ترگمان]او به من لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ben Nevis brooded benevolently over all.
[ترجمه گوگل]بن نویس با خیرخواهی از همه چیز فکر کرد
[ترجمه ترگمان]بن nevis با تمام وجود او را خوش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بن nevis با تمام وجود او را خوش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Shaw gazes benevolently over his spectacles, and Kitchen twinkles wickedly over his mask.
[ترجمه گوگل]شاو خیرخواهانه به عینک خود خیره می شود و کیچن به طرز بدی از روی ماسک او چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]شاو با مهربانی به عینکش نگاه کرد و با بدجنسی چهره اش را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاو با مهربانی به عینکش نگاه کرد و با بدجنسی چهره اش را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The universe, thought Scarlet, must be benevolently staffed by more far-sighted beings than ourselves.
[ترجمه گوگل]اسکارلت فکر می کرد که جهان هستی باید خیرخواهانه توسط موجودات دوراندیش تر از ما ساخته شود
[ترجمه ترگمان]اسکارلت باخود گفت: دنیا باید از کسانی باشد که از ما far
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسکارلت باخود گفت: دنیا باید از کسانی باشد که از ما far
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Like many authors, I envisioned hundreds of bookstore customers lining up for me to benevolently sign copies for them.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از نویسندگان، صدها مشتری کتابفروشی را تصور میکردم که برای من صف میکشند تا با خیرخواهی نسخههایی را برایشان امضا کنم
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از نویسندگان، من تصور می کردم که صدها فروشگاه کتابفروشی ها برای من صف کشیده اند تا نسخه های آن ها را با فلش benevolently
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از نویسندگان، من تصور می کردم که صدها فروشگاه کتابفروشی ها برای من صف کشیده اند تا نسخه های آن ها را با فلش benevolently
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is benevolently presided over by Holy Trinity Church and faced by dapper old houses on the north.
[ترجمه گوگل]کلیسای تثلیث مقدس توسط خیرخواهانه اداره می شود و با خانه های قدیمی در شمال روبرو است
[ترجمه ترگمان]این شهر با benevolently کلیسای مقدس Trinity و با خانه های قدیمی dapper در شمال مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شهر با benevolently کلیسای مقدس Trinity و با خانه های قدیمی dapper در شمال مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The vast majority of alpha dogs rule benevolently. They are confident in their position.
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق سگ های آلفا با خیرخواهی حکومت می کنند آنها به موقعیت خود اطمینان دارند
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق سگ های آلفا کتکش می زدند آن ها در موقعیت خود مطمئن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق سگ های آلفا کتکش می زدند آن ها در موقعیت خود مطمئن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He, looked at me benevolently, then smiled.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی به من نگاه کرد و سپس لبخند زد
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی به من نگاه کرد و بعد لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی به من نگاه کرد و بعد لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A benevolently anarchistic lifestyle dedicated to productivity and passion. Art, science, and play had merged into the magical activity of programming.
[ترجمه گوگل]سبک زندگی خیرخواهانه آنارشیستی که به بهره وری و اشتیاق اختصاص یافته است هنر، علم و بازی در فعالیت جادویی برنامه نویسی ادغام شده بودند
[ترجمه ترگمان]یک سبک زندگی با سبک anarchistic که به بهره وری و شور و شوق اختصاص دارد هنر، علم و بازی در فعالیت های جادویی برنامه نویسی ادغام شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک سبک زندگی با سبک anarchistic که به بهره وری و شور و شوق اختصاص دارد هنر، علم و بازی در فعالیت های جادویی برنامه نویسی ادغام شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Looking carefully from face to face, he smiled benevolently and asked again, "Is the jar full?"
[ترجمه گوگل]با دقت از چهره به چهره نگاه کرد، لبخند مهربانی زد و دوباره پرسید: شیشه پر است؟
[ترجمه ترگمان]با احتیاط از رو به رو نگاه کرد، با ملاطفت لبخند زد و دوباره پرسید: \"آیا شیشه پر است؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با احتیاط از رو به رو نگاه کرد، با ملاطفت لبخند زد و دوباره پرسید: \"آیا شیشه پر است؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's an affable character, slightly overweight, smiling benevolently at the world from behind a gray beard and oval wire-framed glasses.
[ترجمه گوگل]او شخصیتی مهربان است، کمی اضافه وزن دارد، از پشت ریش خاکستری و عینک سیمی بیضی شکل، مهربانانه به دنیا لبخند می زند
[ترجمه ترگمان]او یک شخصیت مهربان و کمی اضافه وزن دارد و از پشت یک ریش خاکستری و با عینک بیضی شکلی که قاب آن را پوشانده است، لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک شخصیت مهربان و کمی اضافه وزن دارد و از پشت یک ریش خاکستری و با عینک بیضی شکلی که قاب آن را پوشانده است، لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's benevolently providing for you.
[ترجمه گوگل]خیرخواهانه برای شما فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این benevolently که برای شما فراهم می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این benevolently که برای شما فراهم می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید