1. observe god's beneficence and mercy
کرم بین و لطف خداوندگار
2. The last little act of beneficence soothed Bonhag's lacerated soul a little.
 [ترجمه گوگل]آخرین عمل کوچک خیرخواهانه، روح آسیب دیده بونهگ را کمی آرام کرد 
[ترجمه ترگمان]آخرین عمل beneficence، آرامش روح جریحه دار شده را اندکی تسکین داد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Beneficence --- The ethellocal principle of behaving in a way that promotes the well-being of others. See maleficence.
 [ترجمه گوگل]سودمندی --- اصل اخلاقی رفتار کردن به گونه ای که رفاه دیگران را ارتقاء دهد رجوع به شرارت شود 
[ترجمه ترگمان]Beneficence - - اصل ethellocal رفتار کردن به روشی که رفاه دیگران را ترویج می کند به maleficence مراجعه کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The ethical principles of non- maleficence and beneficence might be used as justification for overriding her autonomy.
 [ترجمه گوگل]اصول اخلاقی عدم سوء نیت و خیرخواهی ممکن است به عنوان توجیهی برای نادیده گرفتن استقلال او استفاده شود 
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی of و beneficence ممکن است به عنوان توجیهی برای برتری استقلال خود مورد استفاده قرار گیرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The enterpriser's beneficence is well - known.
 [ترجمه گوگل]حسن نیت سرمایه گذار کاملاً شناخته شده است 
[ترجمه ترگمان]نیکوکاری enterpriser s به خوبی شناخته شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. The ethical principles of non - maleficence and beneficence might be used as justifications for overriding her autonomy.
 [ترجمه گوگل]اصول اخلاقی عدم سوء نیت و خیرخواهی ممکن است به عنوان توجیهی برای نادیده گرفتن استقلال وی مورد استفاده قرار گیرد 
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی of و beneficence ممکن است به عنوان توجیهی برای برجسته کردن خودمختاری او به کار رود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. His beneficence was well known.
8. Williamson used some of his vast wealth to provide permanent evidence of his beneficence.
 [ترجمه گوگل]ویلیامسون از بخشی از ثروت هنگفت خود برای ارائه شواهد دائمی از خیرخواهی خود استفاده کرد 
[ترجمه ترگمان]ویلیامسون برخی از ثروت عظیم خود را برای فراهم آوردن شواهد دائمی از beneficence استفاده کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Maleficence --- Behavior that harms others. Avoidance of maleficence is one of the cardinal principles of ethics. See beneficence.
 [ترجمه گوگل]بدخواهی --- رفتاری که به دیگران آسیب می رساند پرهیز از بدخواهی یکی از اصول اساسی اخلاق است رجوع به احسان شود 
[ترجمه ترگمان]maleficence - رفتار که به دیگران آسیب می رساند اجتناب از maleficence یکی از اصول اصلی اخلاق است نیک به نیک نگاه کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. We'll have a Sinitic scented tea business program named Flower Time,[Sentence dictionary] open multiple shops in different campus and set up beneficence shops.
 [ترجمه گوگل]ما یک برنامه تجاری چای معطر سینتیک به نام Flower Time خواهیم داشت، [فرهنگ جملات] چندین مغازه را در محوطه های مختلف باز می کنیم و مغازه های خیرخواه راه اندازی می کنیم 
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه تجاری چای معطر به نام گل زمان، [ فرهنگ لغت نامه ]، مغازه های متعدد در محوطه مختلف را افتتاح کرده و فروشگاه های beneficence را راه اندازی خواهیم کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Medicine not only seeks to truth, but also seeks to beneficence.
 [ترجمه گوگل]پزشکی نه تنها به دنبال حقیقت است، بلکه به دنبال خیر است 
[ترجمه ترگمان]پزشکی نه تنها به دنبال حقیقت است بلکه به دنبال نیکوکاری است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. He was brought to a knowledge of the gospel through the instrumentality of Paul ( and held a prominent place in the Christian community for his piety and beneficence (4-.
 [ترجمه گوگل]او از طریق ابزار پولس به شناخت انجیل رسید (و به دلیل تقوا و خیرخواهی خود جایگاه برجسته ای در جامعه مسیحی داشت (4- 
[ترجمه ترگمان]او از طریق راهنمای پائول به دانش بشارت مسیح آورده شد (و یک جایگاه برجسته در جامعه مسیحیت برای پارسایی و نیکوکاری (۴ - ۴)داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Angels are the dispensers and administrators of the divine beneficence towards us.
 [ترجمه گوگل]فرشتگان توزیع کنندگان و مجریان احسان الهی نسبت به ما هستند 
[ترجمه ترگمان]فرشتگان، dispensers و مدیران نیکوکاری الهی نسبت به ما هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. There is one moral; the love that springs forth from self-denial and blooms in deeds of beneficence.
 [ترجمه گوگل]یک اخلاقی وجود دارد عشقی که از انکار نفس سرچشمه می گیرد و در اعمال خیر می شکفد 
[ترجمه ترگمان]یک نکته اخلاقی وجود دارد؛ عشقی که از self سرچشمه می گیرد و در عمل نیک blooms شکوفا می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. I owuld donate the whole amount of money to Orbis annoymously to support beneficence.
 [ترجمه گوگل]من باید کل مبلغ پول را به صورت مزاحم به Orbis اهدا کنم تا از این خیر حمایت کنم 
[ترجمه ترگمان]من برای حمایت از نیکوکاری، مبلغ کل مبلغ را به Orbis annoymously اهدا خواهم کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید