benefactress

/ˈbenɪfæktrəs//ˈbenɪfæktrəs/

معنی: بانی خیر، زن نیوکار
معانی دیگر: بانی خیر زن، سودمند، مفید، نافع

جمله های نمونه

1. You are my benefactress.
[ترجمه گوگل]تو خیرخواه منی
[ترجمه ترگمان]تو ولی نعمت من هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He strikes, without knowing it, the bosom of the revolution, his benefactress.
[ترجمه گوگل]او بی آنکه بداند به آغوش انقلاب، نیکوکارش می زند
[ترجمه ترگمان]ولی نعمت خود، بی آن که خود بداند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mohammed was not the man to give an exclusive devotion to any one woman, but there is no doubt that, within the limit set by polygamy, he was genuinely fond of his wife and benefactress.
[ترجمه گوگل]محمد مردی نبود که به هیچ زنی ارادت انحصاری بدهد، اما شکی نیست که در محدوده تعیین شده توسط چندهمسری، او واقعاً عاشق همسر و زن نیکوکار خود بود
[ترجمه ترگمان]محمد مردی نبود که به هیچ زنی دلبستگی خاصی نشان دهد، ولی شکی وجود ندارد که در حد محدودی که از چند همسری تعیین شده بود، به زن و ولی نعمت خود بسیار علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tchaikovsky wrote that in 187 after the completion of his fourth symphony, in a letter to his benefactress, Nadezhda Von Meck, the widow of an industrialist.
[ترجمه گوگل]چایکوفسکی در سال 187 پس از اتمام سمفونی چهارم خود، در نامه ای به بانوی نیکوکار خود، نادژدا فون مک، بیوه یک صنعتگر، نوشت
[ترجمه ترگمان]Tchaikovsky در سال ۱۸۷ پس از پایان سمفونی چهارم خود نامه ای به خانم his، نادژدا Von، بیوه یک صنعت نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whenever she was taken out, her ankles were chained together to permit only small steps and her benefactress held the end of her chain.
[ترجمه گوگل]هر زمان که او را بیرون می‌آوردند، قوزک‌هایش را با زنجیر به هم می‌بستند تا تنها قدم‌های کوچکی برجای بگذارد و خیرخواهش انتهای زنجیر او را نگه داشت
[ترجمه ترگمان]هر وقت که او را بیرون می بردند، قوزک پاهایش به هم زنجیر شده بود تا فقط یک قدم کوچک و ولی نعمت او به زنجیر کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tchaikovsky wrote that in 187 after the completion of his fourth symphony, in a letter to his benefactress, Nadezhda Von Meck, the widow of an industrialist.
[ترجمه گوگل]چایکوفسکی در سال 187 پس از اتمام سمفونی چهارم خود، در نامه ای به بانوی نیکوکار خود، نادژدا فون مک، بیوه یک صنعتگر، نوشت
[ترجمه ترگمان]Tchaikovsky در سال ۱۸۷ پس از پایان سمفونی چهارم خود نامه ای به خانم his، نادژدا Von، بیوه یک صنعت نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بانی خیر (اسم)
benefactor, benefactress

زن نیوکار (اسم)
benefactress

انگلیسی به انگلیسی

• benefactrix, woman who is a patron or sponsor, female person who is the giver of kind help to people in need

پیشنهاد کاربران

بپرس