benedict

/ˈbenəˌdɪkt//ˈbenəˌdɪkt/

معنی: خجسته
معانی دیگر: نو داماد، تازه داماد (به ویژه کسی که مدت ها مجرد بوده است)، اسم خاص مذکر، بندیکت مقدس (st. benedict of nursia, a.d. 480- c. 543)، پاپ بندیکت چهاردهم (1675-1758)، روت بندیکت (مردم شناس امریکایی)، مبارک، سعید، خوشحال، ملایم، سست، رام، نرم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a newly married man, esp. one who was previously thought unlikely to marry.

جمله های نمونه

1. Wishing you were enenaiai, Benedict Italian love eternal love, life, love grow with each passing day!
[ترجمه گوگل]ای کاش شما ennaiai بودید، بندیکت ایتالیایی عشق ابدی را دوست دارد، زندگی، عشق هر روز رشد می کند!
[ترجمه ترگمان]آرزو می کنم که تو enenaiai، عشق ابدی، عشق ابدی، زندگی، عشق و عشق به هر روز در حال گذر باشید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Benedict pointed downwards again with his stick.
[ترجمه گوگل]بندیکت دوباره با چوبش به سمت پایین اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]بندیکتوس دوباره با عصایش به پایین اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Benedict threw her a contemptuous glance.
[ترجمه گوگل]بندیکت نگاهی تحقیرآمیز به او انداخت
[ترجمه ترگمان]Benedict نگاهی تحقیر آمیز به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Benedict had been a wild boy and a quarrelsome young man.
[ترجمه گوگل]بندیکت پسری وحشی و جوانی نزاع‌گو بود
[ترجمه ترگمان]Benedict، پسر وحشی و a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He swung round and strode towards the door. Benedict obligingly held it open.
[ترجمه گوگل]چرخید و به سمت در رفت بندیکت با اجبار آن را باز نگه داشت
[ترجمه ترگمان]برگشت و با گام های بلند به طرف در رفت obligingly به ناچار آن را باز نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Joan of Arc was finally canonized by Pope Benedict XV in 1920.
[ترجمه گوگل]ژان آرک سرانجام توسط پاپ بندیکت پانزدهم در سال 1920 مقدس شد
[ترجمه ترگمان]ژاندارک در سال ۱۹۲۰ توسط پاپ بندیکت پانزدهم مقدس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a moment Theda stood motionless, watching Benedict go.
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای تدا بی حرکت ایستاد و رفتن بندیکت را تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]لحظه ای ایستاد و بی حرکت ایستاد و تماشا کرد که آماده حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Benedict imprisoned her closer, oblivious to her grubby hands caught against the pristine whiteness of his neckcloth.
[ترجمه گوگل]بندیکت او را نزدیکتر زندانی کرد، غافل از دستان کثیفش که در برابر سفیدی بکر پارچه گردنش گرفتار شده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست های grubby در مقابل سفیدی دست نخورده کراوات او گیر کرده بود، بندیکتوس او را جلوتر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Benedict drew a hissing breath, and pulled up his horses, his eyes never leaving hers.
[ترجمه گوگل]بندیکت نفسی خش خش کشید و اسب هایش را بالا کشید، در حالی که چشمانش هرگز از چشمان او دور نمی شد
[ترجمه ترگمان]Benedict نفس عمیقی کشید و اسب هایشان را بالا کشید، چشمانش هرگز از دستان او بیرون نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Having left the Army, Drew Benedict had spent a great deal of Sukey's money buying really good ponies.
[ترجمه گوگل]پس از ترک ارتش، درو بندیکت مقدار زیادی از پول سوکی را صرف خرید اسب های واقعا خوب کرده بود
[ترجمه ترگمان]همین که ارتش را ترک کرد، درو Benedict مقدار زیادی از پول ساکی را صرف خرید اسب های خیلی خوبی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Benedict carried her through the bedchamber door, and, with one booted foot, kicked it to behind him.
[ترجمه گوگل]بندیکت او را از در اتاق خواب برد و با یک پای چکمه ای آن را به پشتش زد
[ترجمه ترگمان]Benedict او را از در اتاق خواب بیرون برد و با یک پای چکمه آن را به عقب راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Benedict Arnold was defeated at Lake Champlain, 177
[ترجمه گوگل]بندیکت آرنولد در دریاچه شامپلین 177 شکست خورد
[ترجمه ترگمان]Benedict آرنولد در Lake Champlain ۱۷۷ مغلوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For Americans, Benedict Arnold is a byword for treason.
[ترجمه گوگل]برای آمریکایی‌ها، بندیکت آرنولد واژه‌ای برای خیانت است
[ترجمه ترگمان]برای آمریکایی ها، \"بندیکت\"، نامزد خیانت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her opinion of Benedict Beckenham dropped sharply.
[ترجمه گوگل]نظر او در مورد بندیکت بکنهام به شدت کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نظر او درباره Benedict Benedict به تندی به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Benedict, who had arrived yesterday, was looking extremely handsome in full mourning, even to a black cravat.
[ترجمه گوگل]بندیکت، که دیروز آمده بود، در عزاداری کامل، حتی برای یک کراوات سیاه، بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]Benedict که دیروز به اینجا آمده بود، با کراوات مشکی و حتی با کراوات مشکی، بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خجسته (صفت)
happy, auspicious, lucky, benedict

انگلیسی به انگلیسی

• recently married man, bachelor who marries

پیشنهاد کاربران

نو داماد، خجسته، سعید، خوشحال خرسند شاد مسرور
عسلی ( eggs benedict ) تخم مرغ عسلی

بپرس