bended

/ˈbendəd//ˈbendɪd/

(قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول فعل: bend، زانو زنان

جمله های نمونه

1. on bended knee
زانو زده،زانو زنان

2. He proposed to her on bended knee.
[ترجمه گوگل]با زانوی خم شده از او خواستگاری کرد
[ترجمه ترگمان]به او پیشنهاد کرد که زانو بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He went down on bended knee and asked her to marry him.
[ترجمه گوگل]روی زانو خم شده رفت و از او خواست که با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]زانو زد و از او خواست که با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He went down on bended knee to ask her to marry him.
[ترجمه گوگل]او روی زانو خم شده رفت تا از او بخواهد با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]به زانو درآمد تا از او بخواهد با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'd go down on bended knee if I thought she'd change her mind.
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کردم که او نظرش را تغییر می دهد، روی زانو خم شده می روم
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کردم که تصمیمش را عوض کرده، روی زانو تو زانو زده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We beg the Government on bended knees not to cut this budget.
[ترجمه گوگل]ما از دولت زانو زده التماس می کنیم که این بودجه را کاهش ندهد
[ترجمه ترگمان]از دولت درخواست می کنیم که زانو بزند و این بودجه را قطع نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I bet you beg for it on bended knees!
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که با زانوهای خمیده برایش التماس می کنی!
[ترجمه ترگمان]! شرط می بندم که تو زانو هات التماس می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The TV network begged her on bended knee to return to the program.
[ترجمه گوگل]شبکه تلویزیونی با زانوی خمیده از او التماس کرد که به برنامه بازگردد
[ترجمه ترگمان]شبکه تلویزیونی از او درخواست کرد تا زانو بزند تا به برنامه برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Resting his weight on his bended knee, he was staring motionless over a precipice towards the lake.
[ترجمه گوگل]در حالی که وزنش را روی زانوی خمیده‌اش گذاشته بود، بی‌حرکت بر روی پرتگاهی به سمت دریاچه خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که روی زانوی راستش خم شده بود، بی حرکت روی پرتگاهی به سمت دریاچه خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On bended knee I ask you to ponder this phenomenon.
[ترجمه گوگل]روی زانوی خم شده از شما می خواهم که در این پدیده فکر کنید
[ترجمه ترگمان]در یک زانو، از شما می خواهم که این پدیده را مورد بررسی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We need not crawl on bended knees.
[ترجمه گوگل]ما نیازی به خزیدن روی زانوهای خمیده نداریم
[ترجمه ترگمان] ما نباید زانو بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perhaps it was all of that singing on bended knees or from seated positions.
[ترجمه گوگل]شاید همه آن آواز خواندن روی زانوهای خمیده یا از حالت نشسته بود
[ترجمه ترگمان]شاید همه آن ها در حال آواز خواندن روی زانو و یا از جای نشستن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. George asked her to marry him on bended knee.
[ترجمه گوگل]جورج از او خواست که با زانوی خمیده با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]جورج از او خواست تا زانو بزند و با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I bended my head because I lack confidence, not because he called me mother.
[ترجمه گوگل]سرم را خم کردم چون اعتماد به نفس ندارم، نه به خاطر اینکه او مرا مادر خطاب کرد
[ترجمه ترگمان]سرم را به جلو تکان می دهم، چون اعتماد به نفس ندارم، نه به خاطر اینکه او مرا مادر صدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And to the last bended their light on me.
[ترجمه گوگل]و تا آخر نورشان را روی من خم کردند
[ترجمه ترگمان]و برای آخرین بار تو light رو به من می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bent; curved; crooked, not straight (archaic)

if you say that you ask someone on bended knees to do something, you mean that you want them to do it very much.

پیشنهاد کاربران

bend همون بند وخم فارسیه
البته اگر باز کیانی نپره وسط که ابجدش اینه یک بخشه وفلان ترک گفته از ترکی به جهان رفته