شکستن یا نادیده گرفتن قوانین در یک موقعیت، اغلب برای به دست آوردن امتیاز یا رسیدن به نتیجه دلخواه.
... [مشاهده متن کامل]
این عبارت اغلب در زمینه هایی استفاده می شود که شخصی مایل است برای دستیابی به اهداف خود، مرزهای قابل قبول یا قانونی را زیر پا بگذارد. این امر مستلزم سطح معینی از خطر یا قانون شکنی است، اما همچنین احساس انعطاف پذیری و سازگاری را نشان می دهد.
مثال؛
Bend : معنی شکستن هم میده
Bend the rules : شکستن قوانین
Bend the rules : شکستن قوانین
از قوانینی که خیلی مهم نیست تخطی کردن
مثلا سر وقت رسیدن به کلاس درس یک قانون است؛ حالا تصور کنید که شخصی ۱۰ دقیقه دیرتر به کلاس رسیده و استاد اجازه ورود نمیده؛ در اینجا اون شخص میپرسه: can't you bend the rules a little? I was just a few minutes late
کلاه شرعی
با اصول مصالحه کردن. بیشتر برای اشخاصی به کار مییره که خودشون پایبند اصول خاصی میدونند چه در ظاهر ولی در خفا استثناهایی برای خودشون قایل هستند. معادل خیلی دقیقی نمیشه ارایه داد.
اونهایی که قانون رو دور میزنند با اقدامات اساسی دولت روبرو خواهند شد.
پارتی بازی کردن
دور زدن قانون
قانون را دور زدن
سر خود قانون رو تغییر دادن
رعایت نکردن قوانین، استثنا قائل شدن به برخی برای شکستن قانون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)