• : تعریف: to try very hard; make a great effort. • مشابه: go to any lengths, trouble oneself
- He bent over backwards to please them.
[ترجمه آروین کیانی] خود را به آب آتش زدن، تمام تلاشت را بکنی [برای موضوعی یا کسی]
|
[ترجمه Zahra] او خود را به آب و آتش زد که آنها را راضی نگه دارد
|
[ترجمه گوگل] به عقب خم شد تا آنها را راضی کند [ترجمه ترگمان] خم شد تا آن ها را راضی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I've bent over backwards to help him.
[ترجمه Zahra] من نهایت تلاش خودم را کردم تا به او کمک کنم
|
[ترجمه گوگل]به عقب خم شده ام تا به او کمک کنم [ترجمه ترگمان]به عقب خم شده ام تا به او کمک کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We bent over backwards to get it finished on time.
[ترجمه Im rara] ما تلاشمان را کردیم تا به موقع تمامش کنیم
|
[ترجمه گوگل]به عقب خم شدیم تا به موقع تمام شود [ترجمه ترگمان]به عقب خم شدیم تا آن را به موقع تمام کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. City officials bent over backwards to help downtown businesses.
[ترجمه مریم] مقامات شهر خود را به آب و آتش زدند تا به تجارت مرکز شهر کمک کنند
|
[ترجمه گوگل]مقامات شهر به عقب خم شدند تا به مشاغل مرکز شهر کمک کنند [ترجمه ترگمان]مقامات شهر به عقب خم شدند تا به تجارت های مرکز شهر کمک کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Although we bent over backwards to please her, our new manager was still very critical of our work.
[ترجمه گوگل]اگرچه ما برای خوشحالی او به عقب خم شدیم، مدیر جدید ما همچنان از کار ما انتقاد داشت [ترجمه ترگمان]با وجود اینکه ما به عقب خم شدیم تا او را خوشحال کنیم، مدیر جدید ما هنوز در کار ما بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. People are bending over backwards to please customers.
[ترجمه گوگل]مردم برای جلب رضایت مشتریان به عقب خم می شوند [ترجمه ترگمان]مردم روی وارونه خم می شوند تا مشتریان را راضی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I've been bending over backwards trying to help you and this is all the thanks I get!
[ترجمه گوگل]من به عقب خم شده ام و سعی کرده ام به شما کمک کنم و این تمام تشکری است که می کنم! [ترجمه ترگمان]من به عقب خم شده ام و سعی می کنم به تو کمک کنم و این تنها چیزی است که به دست می اورم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We bend over backwards to be fair to all the children.
[ترجمه گوگل]ما به عقب خم می شویم تا با همه بچه ها منصف باشیم [ترجمه ترگمان]به عقب خم می شویم تا نسبت به همه بچه ها منصف باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She bent over backwards to make him feel at home.
[ترجمه گوگل]او به عقب خم شد تا او را در خانه احساس کند [ترجمه ترگمان]به عقب خم شد تا او را در خانه احساس کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We bent over backward to help them.
[ترجمه گوگل]ما به عقب خم شدیم تا به آنها کمک کنیم [ترجمه ترگمان]خم شدیم تا به آن ها کمک کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Outside the trees are bending over backwards to please the wind: the shining sword grass flattens on its belly.
[ترجمه گوگل]بیرون درختان به عقب خم می شوند تا باد را راضی کنند: علف شمشیری درخشان روی شکمش صاف می شود [ترجمه ترگمان]بیرون درختان به طرف عقب خم شده اند تا باد را خشنود کنند: علف ها درخشان و درخشان روی شکمش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They also needed to stop rationalizing the problem to themselves and bending over backwards to be fair.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین باید از منطقی کردن مشکل برای خود و خم شدن به عقب برای عادلانه بودن دست بردارند [ترجمه ترگمان]آن ها همچنین نیاز به توقف منطقی مشکل خود و خم شدن بر روی وارونه برای عادلانه بودن داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The authors, however, bend over backwards to avoid consideration of that particular class scenario.
[ترجمه گوگل]نویسندگان، با این حال، به عقب خم می شوند تا از در نظر گرفتن آن سناریوی کلاسی خاص اجتناب کنند [ترجمه ترگمان]اما نویسندگان به عقب خم می شوند تا از توجه به آن سناریو خاص اجتناب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Gallery is also bending over backwards to boost attendance, and in doing so is rather alarmingly bowing to populist pressures.
[ترجمه گوگل]گالری همچنین برای افزایش حضور مردم به عقب خم میشود و در انجام این کار به طرز نگرانکنندهای در برابر فشارهای پوپولیستی سر فرود میآورد [ترجمه ترگمان]این گالری نیز برای بالا بردن حضور در حال خم شدن است و در انجام این کار به طور هشدار دهنده نسبت به فشارهای populist تعظیم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You should bend over backwards to avoid bitter personal rows and the holding of grudges.
[ترجمه گوگل]شما باید به عقب خم شوید تا از درگیری های شخصی تلخ و کینه توزی جلوگیری کنید [ترجمه ترگمان]شما باید به عقب خم شوید تا از ردیف های شخصی تلخ و نگه داشتن کینه دوری کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• take extra precaution, make an enormous effort, go the extra mile (to see that something gets done)
پیشنهاد کاربران
سخت تلاش کردن
معنی تحت الفظی : دولا شدن به عقب که کار خیلی سختیه Bend over : دولا شدن Backward: به پشت - به عقب
برای کمک به کسی از جان مایه گذاشتن
تمام هم و غم خود را بکار بستن
تمام تلاش خود را کردن به آب و آتش زدن Go the whole nine yards
خیلی زیاد تلاش کردن برای خشنود کردن یا کمک کردن به کسی