bend over backward


سعی بسیار کردن، از هر اقدامی فرو گذار نکردن، به عقب خم شدن، 1- سخت تلاش کردن (برای جلب رضایت و غیره)، 2- برای جبران (اشتباه) کوشیدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to try very hard; make a great effort.
مشابه: go to any lengths, trouble oneself

- He bent over backward to please them.
[ترجمه گوگل] به عقب خم شد تا آنها را راضی کند
[ترجمه ترگمان] خم شد تا آن ها را راضی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

معنی تحت الفظی : دولا شدن به عقب که کار خیلی سختیه
Bend over : دولا شدن
Backward: به پشت - به عقب
The company's been bending over backwards to keep this high - profile client happy
برای کسی خود رتا به آب و آتش زدن⁦ʘ‿ʘ⁩
He bent over backwards to help his mother to found the ring
او تمام تلاشش را برای کمک به مادرش برای یافتن حلقه کرد
همه ی تلاش را کردن
نهایت تلاش را کردن
از جان و دل مایه گذاشتن

بپرس