bellyache

/ˈbeliˌek//ˈbelɪeɪk/

معنی: شکم درد، دل درد، قولنج
معانی دیگر: شکم درد، دل درد، قولنج، شکم درد، قولنج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an abdominal pain; colic.

(2) تعریف: (informal) complaint; lamentation.
مشابه: gripe, grouse, grumble
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bellyaches, bellyaching, bellyached
مشتقات: bellyacher (n.)
• : تعریف: (informal) to complain, esp. in a whining or irritable manner.
مشابه: complain, gripe, grouch, grouse, grumble, whine

- He's bellyaching about all the work he has to do.
[ترجمه گوگل] او در مورد تمام کارهایی که باید انجام دهد شکم می کند
[ترجمه ترگمان] اون داره درباره کاری که باید انجام بده غر میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There is no sense in bellyaching.
[ترجمه گوگل]شکم درد معنایی ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ حسی در مورد بحث کردن نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's always bellyaching about how much work he has to do.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد این که چقدر کار باید انجام دهد شکم می کند
[ترجمه ترگمان]اون همیشه در مورد اینکه چقدر کار باید بکنه غر میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I wish you'd stop bellyaching and just get on with the job.
[ترجمه گوگل]ای کاش شکم درد را کنار می گذاشتی و کار را ادامه می دادی
[ترجمه ترگمان] امیدوارم این بحث رو تموم کنی و فقط کار رو ادامه بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She never stops bellyaching about money.
[ترجمه گوگل]او هرگز از شکم در مورد پول دست نمی کشد
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت درباره پول بحث نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stop bellyaching about money.
[ترجمه گوگل]دست از شکم در مورد پول بردارید
[ترجمه ترگمان]اینقدر درباره پول بحث نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was thinking about his terrible bellyache.
[ترجمه گوگل]او به شکم وحشتناک خود فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]او داشت به bellyache وحشتناک او فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He just sat there, bellyaching about the price of the tickets.
[ترجمه گوگل]او فقط آنجا نشسته بود و در مورد قیمت بلیط ها شکم می کرد
[ترجمه ترگمان]اون فقط نشسته بود و در مورد قیمت بلیط ها بحث می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stop bellyaching all the time!
[ترجمه گوگل]همیشه شکم درد را متوقف کنید!
[ترجمه ترگمان]! همیشه این بحث رو تموم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gastralgia is a bellyache, mostly along with distention and fullness, acid regurgitation, and poor appetite etc.
[ترجمه گوگل]گاسترالژیا یک شکم درد است که بیشتر همراه با اتساع و پری، برگشت اسید و کم اشتهایی و غیره است
[ترجمه ترگمان]Gastralgia یک bellyache است که اغلب همراه با distention و پری، اسید acid و اشتهای ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Signifiable symptoms have diarrhea, pus and blood stool, bellyache and tenesmus .
[ترجمه گوگل]علائم قابل توجه اسهال، چرک و مدفوع خونی، شکم درد و تنسموس است
[ترجمه ترگمان]علائم بیماری اسهال، اسهال و مدفوع، دل درد و tenesmus دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The difference of water makes me feel bellyache.
[ترجمه گوگل]اختلاف آب باعث می شود که من احساس شکم کنم
[ترجمه ترگمان]تفاوت آب باعث می شود احساس راحتی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They may complain of diarrhea or bellyache.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است از اسهال یا شکم شکایت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است از اسهال و یا اسهال شکایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My next door neighbour gives me the bellyache, he has never a kind word for anyone.
[ترجمه گوگل]همسایه همسایه‌ام شکم درد را به من می‌دهد، او هرگز برای کسی کلمه محبت آمیز ندارد
[ترجمه ترگمان]همسایه بغلی من دل درد داره، هیچ وقت با کسی حرف نمیزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That stuff will give you one fine bellyache.
[ترجمه گوگل]این مواد یک شکم درد خوب به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]اون خرت و پرت ها تو رو به درد می خوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My new partner gives me the bellyache.
[ترجمه گوگل]شریک جدیدم به من شکم درد می دهد
[ترجمه ترگمان]هم کار جدیدم دل درد بهم میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکم درد (اسم)
abdominal pains, bellyache

دل درد (اسم)
bellyache, stomach ache

قولنج (اسم)
bellyache, colic, gripes

انگلیسی به انگلیسی

• pain in the abdomen
complain
a bellyache is a pain inside your abdomen, especially in your stomach; an informal word.
if you say that someone is bellyaching, you mean they are complaining loudly and frequently about something, often in an unreasonable or unfair way; an informal word.
stomach ache, pain in the abdomen

پیشنهاد کاربران

اسم : شکم درد
Stomachache
فعل : نق نق کردن ، غر زدن
Complain repeatedly
شکم درد بعضی مواقع پشیمانی
اسم یکی از آهنگ های بیلی هم هست که خیلی دوستش دارم ، 🤎🧋
غر زدن درباره ی چیزهای بی خود و ناجور
I'm really tired of your bellyaching .
دل درد ، دل پیچه
اسم یکی از آهنگ های معروف بیلی آیلیش هم هست 😊
غر زدن و شکایت کردن
I can't bellyache too much
دل درد

بپرس