belly out


شکم دادن، بیرون زدن، (مثل بادبان) پر باد شدن

جمله های نمونه

1. The wind bellied ( out ) the sail.
[ترجمه گوگل]باد بادبان را شکم کرد
[ترجمه ترگمان]باد با شکم باد حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sails bellied out.
[ترجمه گوگل]بادبان ها شکم کردند
[ترجمه ترگمان]بادبان ها بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wind bellied out the sails.
[ترجمه گوگل]باد بادبان ها را بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]باد در بادبان ها افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sails bellied out in the wind.
[ترجمه گوگل]بادبان ها در باد شکم کردند
[ترجمه ترگمان]بادبان ها در باد باد کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We discovered the rich lode bellied out.
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که غول ثروتمند شکم کرده است
[ترجمه ترگمان]ما کشف کردیم که طلا خیلی زود رشد کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From my old mom's belly out come.
[ترجمه گوگل]از شکم مامان پیرم بیرون
[ترجمه ترگمان]از شکم مامانم بیرون بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If on the other hand you push your belly out as you inhale you will expand your diaphragm first .
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، اگر در حین دم شکم خود را به بیرون فشار دهید، ابتدا دیافراگم خود را منبسط خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اگر از طرف دیگر شکم خود را به بیرون فشار دهید، ابتدا دیافراگم خود را افزایش خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whether white, black or brown, the hungry baby's belly out is the same color.
[ترجمه گوگل]چه سفید، سیاه یا قهوه ای، شکم کودک گرسنه به همان رنگ است
[ترجمه ترگمان]چه سفید، سیاه و چه قهوه ای، شکم کودک گرسنه از همان رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What's more, she liked to stick her belly out to show off her importance.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او دوست داشت شکمش را بیرون بکشد تا اهمیتش را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]چه چیزی بیشتر، او دوست داشت که شکمش را بیرون بکشد تا اهمیت خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Concentrate on belly breathing, pushing your belly out when you breathe in and relaxing it as you breathe out.
[ترجمه گوگل]روی تنفس شکمی تمرکز کنید، شکم خود را هنگام دم به بیرون فشار دهید و در حین بازدم آن را آرام کنید
[ترجمه ترگمان]روی شکم تمرکز کن، و وقتی نفس می کشی شکمم را بیرون می کشی و همانطور که نفس می کشی آن را آرام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He put on his hat, tucked his briefcase under his arm, nodded towards the ceiling, stuck his belly out and walked out.
[ترجمه گوگل]کلاهش را گذاشت، کیفش را زیر بغلش گذاشت، سرش را به طرف سقف تکان داد، شکمش را بیرون آورد و بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]کلاهش را بر سر گذاشت، کیفش را زیر بغل گرفت و سرش را به طرف سقف تکان داد، شکمش را بیرون آورد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I haven't been to a Red Lobster in more than a decade, but I always remember eating my belly out at that place and the garlic biscuits that they serve while you wait for your food are heavenly.
[ترجمه گوگل]من بیش از یک دهه است که به خرچنگ قرمز نرفته‌ام، اما همیشه به یاد دارم که شکمم را در آن مکان می‌خوردم و بیسکویت‌های سیری که در حالی که منتظر غذایتان هستید سرو می‌کنند، بهشتی هستند
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از یک دهه به یک خرچنگ قرمز نرفته بودم، اما همیشه یادم می اید که شکمم را در آن مکان و بیسکوییت سیر می خورم که در حالی که شما منتظر غذا خوردن هستید، بهشتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She joined Liu Yu-ying on the balcony, where the wind first made her full-bottomed night-dress belly out, then whisked it up to reveal her plump white buttocks.
[ترجمه گوگل]او در بالکن به لیو یو یینگ ملحق شد، جایی که باد ابتدا شکم لباس شب ته کاملش را بیرون آورد، سپس آن را بهم زد تا باسن سفید چاق و چاقش نمایان شود
[ترجمه ترگمان]او به یینگ به یینگ تبدیل شد، جایی که اولین بار باد با شکم پر دل او را بیرون کشید، سپس آن را بالا کشید تا باسن چاق white را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس