bellicose

/ˈbelɪkoʊs//ˈbelɪkəʊs/

معنی: جنگجو، دعوایی، فتنه جو، اماده بجنگ
معانی دیگر: شکم دار، دارای شکم بخصوص، جنگ گرای، رزمخواه، پیکارجوی، دعوایی و خصم آمیز، ستیزگرا، ستیهنده، ستیزه خوی، ژکاره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bellicosely (adv.), bellicoseness (n.), bellicosity (n.)
(1) تعریف: easily incited to quarrel or fight; belligerent.
متضاد: amicable, pacific, peaceable
مشابه: belligerent, martial, truculent

- The bellicose neighbors had been fighting over their borderlands for decades.
[ترجمه گوگل] همسایگان متخاصم ده ها سال بر سر مناطق مرزی خود می جنگیدند
[ترجمه ترگمان] همسایگان bellicose برای دهه ها بر روی borderlands مبارزه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: displaying an eagerness to fight.
مترادف: belligerent, hostile
متضاد: amicable, friendly, mollifying

- Bellicose statements were hurled by each side, but there was no real fight.
[ترجمه گوگل] بیانیه های جنگ طلبانه از سوی هر طرف پرتاب شد، اما هیچ دعوای واقعی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] بیانیه های bellicose به هر سو پرتاب می شدند، اما جنگ واقعی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. hitler's bellicose policy
سیاست جنگ گرایانه ی هیتلر

2. he has a bellicose nature
او خوی ستیزه جویی دارد.

3. He expressed alarm about the government's increasingly bellicose statements.
[ترجمه گوگل]او نسبت به اظهارات خصمانه فزاینده دولت ابراز نگرانی کرد
[ترجمه ترگمان]او نسبت به بیانیه های خصمانه فزاینده دولت ابراز نگرانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The general made some bellicose statements about his country's military strength.
[ترجمه گوگل]ژنرال برخی اظهارات خصمانه در مورد قدرت نظامی کشورش بیان کرد
[ترجمه ترگمان]ژنرال برخی از اظهارات خصمانه اش را درباره قدرت نظامی کشورش ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bellicose termite belongs to a group that uses a different digestive method.
[ترجمه گوگل]موریانه جنگجو متعلق به گروهی است که از روش هضم متفاوتی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]The bellicose به گروهی تعلق دارد که از یک روش گوارشی متفاوت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Less bellicose but equally specific definitions are now in force in Britain.
[ترجمه گوگل]تعاریف کمتر ستیزه جویانه اما به همان اندازه خاص اکنون در بریتانیا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این تعاریف کم تر bellicose اما به همان اندازه خاص در بریتانیا در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bellicose humanoid species with some superficial properties both aquatic and arachnid, the Aqualish of Ando can be found the galaxy over.
[ترجمه گوگل]یک گونه انسان‌نمای جنگ‌جو با برخی ویژگی‌های سطحی، هم آبزی و هم عنکبوتی، آکوالیش آندو را می‌توان در بالای کهکشان یافت
[ترجمه ترگمان]یک گونه humanoid bellicose با برخی ویژگی های سطحی، هم آبی و هم آبی، the of را می توان به صورت کهکشان مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The President is congenitally allergic to the bellicose language Presidents typically employ to summon the dogs of war.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به طور مادرزادی به زبان خصمانه آلرژی دارد که روسای جمهور معمولاً برای احضار سگ های جنگ استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور شدیدا نسبت به روسای جمهور bellicose که معمولا برای احضار سگ های جنگی استفاده می کنند، حساسیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His bellicose disposition alienated his friend.
[ترجمه گوگل]حالت خصمانه او دوستش را بیگانه کرد
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی His دوستش را از هم گسیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another is lofty, bellicose fellow, weight 200 pounds.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر، هموطنان رفیع، جنگجو، وزن 200 پوند است
[ترجمه ترگمان]یه نفر دیگه هم با وزن ۲۰۰ پوند وزن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The result of being bellicose is that all your previous efforts become wasted.
[ترجمه گوگل]نتیجه جنگ طلبی این است که تمام تلاش های قبلی شما به هدر می رود
[ترجمه ترگمان]نتیجه of این است که تمام تلاش های قبلی تان به هدر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The military parade was a display of bellicose nationalism.
[ترجمه گوگل]رژه نظامی نمایشی از ناسیونالیسم جنگ طلبانه بود
[ترجمه ترگمان]این رژه نظامی نمایشی از ناسیونالیسم bellicose بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. China, of course, insists it has bellicose intentions.
[ترجمه گوگل]البته چین اصرار دارد که نیات خصمانه دارد
[ترجمه ترگمان]البته، چین اصرار دارد که این مساله دارای تمایلات خصمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنگجو (صفت)
combatant, belligerent, combative, agonistic, bellicose, pugnacious, martial

دعوایی (صفت)
bellicose, contentious, litigious, obstreperous

فتنه جو (صفت)
bellicose, militant, inflammatory, seditious

اماده بجنگ (صفت)
bellicose

انگلیسی به انگلیسی

• belligerent, quarrelsome
someone who is bellicose is aggressive and likely to start an argument or a fight; a literary word.

پیشنهاد کاربران

bellicose به معنی "شکم دار، دارای شکم بخصوص" در دیکشنری انگلیسی به انگلیسی نیست، هست؟
Bellicosity : جنگ طلبی
Bellicose : جنگ طلبانه
Bellicosities : جنگ طلبی ها
تعریف Bellicose طبق واژه نامه :
adjective [more bellicose; most bellicose]
🔴 formal : having or showing a tendency to argue or fight
...
[مشاهده متن کامل]

◀️a bellicose general
◀️bellicose [=combative] behavior
◀️bellicose language/statements

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : bellicosity
✅️ صفت ( adjective ) : bellicose
✅️ قید ( adverb ) : _
wishing to fight or start a war
جنگ طلب، جنگ طلبانه
The general made some bellicose statements about his country's military strength.
They have a bellicose attitude; there’s always tension between us.

بپرس