1. bell curve
کمان زنگ سان،منحنی زنگدیس
2. the bell rings hourly
زنگ هر ساعت یک بار به صدا در می آید.
3. to bell a cat
به گربه زنگوله بستن
4. wind bell
زنگوله ی بادی،باد زنگ (رجوع شود به: wind chimes)
5. a loud bell
ناقوس پر صدا
6. a sonorous bell
ناقوس پر طنین
7. the church bell started clanging
ناقوس کلیسا شروع کرد به دنگ دنگ کردن.
8. the church bell strikes every hour
ناقوس کلیسا هر ساعت به صدا درمی آید.
9. the second bell
زنگ دوم
10. ring a bell
1- زنگ را زدن 2- خاطره ای را زنده کردن،به یاد آوردن،به نظر آشنا آمدن
11. ring the bell
(خودمانی) موفق شدن،به کامیابی رسیدن
12. to ring a bell
زنگ زدن
13. give (someone) a bell
(انگلیس) تلفن زدن (به کسی)
14. it rings a bell
مثل اینکه دارد یادم می آید،مرا به یاد چیزی می اندازد
15. his name rings a bell
اسم او آشنا به نظر می رسد.
16. his name rings a bell
اسمش به نظر آشنا می آید.
17. i heard the church bell ding-donging from afar
از دور صدای دینگ دانگ کردن زنگ کلیسا را شنیدم.
18. the ring of a bell
صدای زنگ
19. i pushed the button but the bell didn't ring
دکمه را فشار دادم ولی زنگ به صدا در نیامد.
20. if you press the button, the bell will ring
اگر دکمه را فشار بدهی زنگ به صدا در می آید.
21. if you push the button, the bell will ring
اگر دکمه را فشار بدهی زنگ به صدا در می آید.
22. never send to know for whom the bell tolls . . .
(جان دان) هرگز نخواه که دریابی برای که ناقوس به صدا در می آید . . .
23. (j. donne) never send to know for whom the bell tolls, it tolls for thee
هرگز جویا نشو که ناقوس برای که به صدا درآمده است: برای تو صدا می کند.
24. (j. donne) therefore never send to know for whom the bell tolls . . .
بنابراین هرگز جویا نشو که برای چه کسی ناقوس به صدا در می آید . . .
25. he had conditioned the dogs to bark as soon as a bell was rung
او سگ ها را خو داده بودکه به مجرد به صدا درآمدن زنگ پارس کنند.
26. I've been ringing the door bell, there's no answer.
27. He raised the hammer and hit the bell.
[ترجمه گوگل]چکش را بلند کرد و زنگ را زد
[ترجمه ترگمان]چکش را بلند کرد و به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The church bell tolled the hour.
29. They could hear the sound of a bell tolling in the distance.
30. The bell has rung for a long time.
[ترجمه گوگل]زنگ مدت هاست به صدا درآمده است
[ترجمه ترگمان]زنگ مدت زیادی نواخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید