belittlement


معنی: تحقیر، کم ارزش سازی
معانی دیگر: تحقیر، کم ارزش سازی

مترادف ها

تحقیر (اسم)
diminution, slight, contempt, disdain, belittlement, humiliation, scorn, humility, letdown, meiosis

کم ارزش سازی (اسم)
belittlement

انگلیسی به انگلیسی

• criticism, scorn; disparagement; act of depreciating

پیشنهاد کاربران

لحن تحقیرآمیز
سبک داشت . [ س َ ب ُ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) اهانت . مهانت . ( صراح اللغة ) . استخفاف . توهین . تحقیر. تخفیف : رخص طلب کردن سبکداشت فرمان حق بود و دوستان حق . . . فرمان دوستان را سبک ندارند. ( هجویری
...
[مشاهده متن کامل]
) . و بواسطه ٔ ترک ادب موافقت زمان درویشان و سبک داشت نفس اولیأاﷲ از شرف صحبت ایشان محروم شد. ( انیس الطالبین ص 46 ) . رجوع به سبک داشتن شود.

بپرس