belittled

/bəˈlɪtl̩//bɪˈlɪtl̩/

(verb transitive) کسی را کوچک کردن، تحقیر نمودن، کم ارزش کردن

جمله های نمونه

1. the people who belittled him first ended by perusing him
مردمی که ابتدا او را دست کم می گرفتند عاقبت او را مورد مداقه قرار دادند.

2. they magnified the art but belittled the artist
آنان هنر را می ستودند ولی هنرمند را تحقیر می کردند.

3. a person who belittled our efforts to do the job right.
[ترجمه گوگل]فردی که تلاش های ما برای انجام درست کار را کوچک می شمرد
[ترجمه ترگمان]فردی که تلاش های ما برای انجام درست کار را تحقیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He tends to belittle her efforts.
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد تلاش های او را کوچک جلوه دهد
[ترجمه ترگمان]سعی می کند تلاش های خود را کوچک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't belittle his achievements .
[ترجمه گوگل]دستاوردهای او را کوچک نشوید
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای خود را کوچک نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We mustn't belittle her outstanding achievement.
[ترجمه گوگل]ما نباید دستاورد برجسته او را نادیده بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما نباید دست outstanding او را تحقیر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The size of the office tower belittles the surrounding buildings.
[ترجمه گوگل]اندازه برج اداری ساختمان های اطراف را کوچک می کند
[ترجمه ترگمان]اندازه برج اداری ساختمان های اطراف را احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is wrong to belittle or neglect popularization.
[ترجمه گوگل]کم اهمیت جلوه دادن یا نادیده گرفتن مردمی بودن اشتباه است
[ترجمه ترگمان]کوچک کردن یا نادیده گرفتن popularization اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By saying this, I do not mean to belittle the importance of his role.
[ترجمه گوگل]با گفتن این حرف، منظورم این نیست که اهمیت نقش او را کمرنگ کنم
[ترجمه ترگمان]با گفتن این حرف، من نمی خواهم اهمیت نقش او را تحقیر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stop belittling yourself - your work is highly valued.
[ترجمه گوگل]دست از تحقیر خود بردارید - کار شما بسیار ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]تحقیر کردن خود را رها کنید - کارتان به شدت با ارزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I find it belittle to be reprimanded by someone so much younger than me.
[ترجمه گوگل]به نظر من توبیخ شدن توسط کسی بسیار کوچکتر از من کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]به نظر من، کسی که خیلی از من کوچک تر است سرزنش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I find it belittling to be criticized by someone so much younger than me.
[ترجمه گوگل]به نظر من این را تحقیر می‌کنم که کسی خیلی جوان‌تر از من از من انتقاد کند
[ترجمه ترگمان]من آن را تحقیر می کنم که توسط کسی که خیلی از من کوچک تر است مورد انتقاد قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't belittle her piano playing just because you're jealous.
[ترجمه گوگل]پیانو زدن او را فقط به خاطر حسادتتان تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان]پیانوی او را کوچک نکن چون حسودیت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To belittle, you have to be little. Kahlil Gibran
[ترجمه گوگل]برای کوچک کردن، باید کوچک باشی خلیل جبران
[ترجمه ترگمان] کوچیک کردن، باید کوچیک باشی \"Kahlil Gibran\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• insulted, disparaged; diminished

پیشنهاد کاربران

بپرس