فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: believes, believing, believed
عبارات: believe in
حالات: believes, believing, believed
عبارات: believe in
• (1) تعریف: to accept as honest or true.
• مترادف: buy, credit, trust
• متضاد: disbelieve, discount, doubt
• مشابه: accept, accredit, acknowledge, assume, put stock in, recognize, repute, swallow, take
• مترادف: buy, credit, trust
• متضاد: disbelieve, discount, doubt
• مشابه: accept, accredit, acknowledge, assume, put stock in, recognize, repute, swallow, take
- They believe every word their leader says.
[ترجمه علی ابادی] انها باور دارن هر کلمه ای که رهبرشان میگوید|
[ترجمه موسوی] انها هر حرفی را که رهبر انها می گوید باور میکنند|
[ترجمه نسا] ان ها هرسخنی را که رهبرشان میگوید باور دارند|
[ترجمه Rohhab] آنها همه صحبت های رهبرشان را باور می کنند.|
[ترجمه helia] انها هر حرفی را که رهبر رشان می زند را باور می کنند|
[ترجمه Mac And Chese] آنها تمامی سخنان رئیس خود را باور دارند.|
[ترجمه Negar] آنها هر حرفی را که رهبرشان میگوید باور میکنند.|
[ترجمه Mahya Mirmazhari] انها به هر کلمه ای که رییس شان میگوید باور دارند|
[ترجمه به تو چه] اونا گاوان|
[ترجمه گوگل] آنها هر کلمه ای که رهبرشان می گوید را باور می کنند[ترجمه ترگمان] آن ها هر کلمه ای را که رهبر آن ها می گوید، باور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to feel with some confidence; suppose (usu. fol. by a clause serving as object).
• مترادف: guess, suppose, suspect, think, trust
• متضاد: doubt
• مشابه: figure, hold, imagine, know, maintain, opine, presume, surmise
• مترادف: guess, suppose, suspect, think, trust
• متضاد: doubt
• مشابه: figure, hold, imagine, know, maintain, opine, presume, surmise
- She believes that he will succeed even if the others don't.
[ترجمه زهره] او ایمان دارد که اگردیگران نتوانسته اند او میتواند|
[ترجمه گوگل] او معتقد است که او موفق خواهد شد حتی اگر دیگران موفق نشوند[ترجمه ترگمان] او معتقد است که اگر دیگران این کار را نکنند، موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I believe they'll be arriving around noon.
[ترجمه لیلا] گمان کنم حوالی ظهر میرسند|
[ترجمه گوگل] من فکر می کنم آنها نزدیک ظهر می رسند[ترجمه ترگمان] فکر می کنم تا ظهر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I believe you already know the answer to that.
[ترجمه گوگل] من معتقدم که شما از قبل پاسخ آن را می دانید
[ترجمه ترگمان] فکر می کنم شما از قبل جواب این سوال را می دانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فکر می کنم شما از قبل جواب این سوال را می دانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to have confidence in the truthfulness or correctness of.
• مشابه: trust
• مشابه: trust
- He said he lost his homework, and I believe him.
[ترجمه چیمی] او گفت که تکالیفش را گم کرده و من باور کردم|
[ترجمه گوگل] او گفت تکالیفش را از دست داده است و من او را باور دارم[ترجمه ترگمان] اون گفت که تکالیفش رو از دست داده و من حرفش رو باور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't need any more convincing; I believe you!
[ترجمه گوگل] من نیازی به قانع کننده بیشتر ندارم من تو را باور دارم!
[ترجمه ترگمان] من نیازی به متقاعد کردن ندارم؛ حرفت را باور می کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من نیازی به متقاعد کردن ندارم؛ حرفت را باور می کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I heard that she won the lottery, but I don't believe it.
[ترجمه گوگل] شنیده ام که او در لاتاری برنده شده است، اما باور نمی کنم
[ترجمه ترگمان] شنیده ام که در بخت آزمایی برنده شد، اما من حرفش را باور نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شنیده ام که در بخت آزمایی برنده شد، اما من حرفش را باور نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to accept (someone or something) to be truly a certain thing or a certain way.
- I trusted him because I believed him to be my friend.
[ترجمه لیلا] من بهش اعتماد کردم به خاطر اینکه من اعتقاد دارم بهش دوست من باشه|
[ترجمه گوگل] من به او اعتماد داشتم زیرا معتقد بودم او دوست من است[ترجمه ترگمان] من به اون اعتماد کردم چون باور داشتم که اون دوست من باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They believed the money to be counterfeit, so they brought it to the police.
[ترجمه گوگل] آنها معتقد بودند که پول تقلبی است، بنابراین آنها را به پلیس آوردند
[ترجمه ترگمان] آن ها معتقد بودند که این پول تقلبی است، بنابراین آن ها را به پلیس رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها معتقد بودند که این پول تقلبی است، بنابراین آن ها را به پلیس رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We believed her gentle and kind at first, but soon we could see that she had a cruel heart.
[ترجمه گوگل] ما در ابتدا معتقد بودیم که او مهربان و مهربان است، اما به زودی متوجه شدیم که او قلب بی رحمی دارد
[ترجمه ترگمان] ابتدا به آرامی و مهربان او را باور کردیم، اما طولی نکشید که متوجه شدیم که او قلب بی رحمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ابتدا به آرامی و مهربان او را باور کردیم، اما طولی نکشید که متوجه شدیم که او قلب بی رحمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: believable (adj.), believing (adj.), believably (adv.), believer (n.)
مشتقات: believable (adj.), believing (adj.), believably (adv.), believer (n.)
• (1) تعریف: to have a firm conviction or belief (in something being true or real).
• متضاد: disbelieve, doubt
• متضاد: disbelieve, doubt
- They do not require evidence; they simply believe.
[ترجمه گوگل] آنها نیازی به مدرک ندارند آنها به سادگی باور می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها به شواهد نیاز ندارند؛ به سادگی آن ها را باور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها به شواهد نیاز ندارند؛ به سادگی آن ها را باور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Do you believe in ghosts?
[ترجمه Mohanna] آیا تو به روح اعتقاد داری ؟؟؟؟؟|
[ترجمه گوگل] آیا به ارواح اعتقاد دارید؟[ترجمه ترگمان] تو به ارواح اعتقاد داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to have great confidence (in the ability, integrity, justness, or power of a person or thing).
- Many followers still believed in the leader even though it was clear to others that he was defeated.
[ترجمه گوگل] بسیاری از پیروان هنوز به رهبر اعتقاد داشتند، اگرچه برای دیگران آشکار بود که او شکست خورده است
[ترجمه ترگمان] بسیاری از پیروان هنوز به رهبری اعتقاد داشتند، با وجود اینکه برای دیگران واضح بود که او شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بسیاری از پیروان هنوز به رهبری اعتقاد داشتند، با وجود اینکه برای دیگران واضح بود که او شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- If we believe strongly enough in our cause, we are sure to achieve our goal.
[ترجمه گوگل] اگر به اندازه کافی به هدف خود ایمان داشته باشیم، مطمئناً به هدف خود خواهیم رسید
[ترجمه ترگمان] اگر به شدت به هدف خود ایمان داشته باشیم، مطمئن هستیم که به هدف خود رسیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر به شدت به هدف خود ایمان داشته باشیم، مطمئن هستیم که به هدف خود رسیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید