اسم ( noun )
• (1) تعریف: a strong opinion; conviction.
• مترادف: conviction, presumption
• متضاد: doubt
• مشابه: assumption, idea, impression, judgment, notion, opinion, persuasion, position, supposition, theory, trust, view, viewpoint
• مترادف: conviction, presumption
• متضاد: doubt
• مشابه: assumption, idea, impression, judgment, notion, opinion, persuasion, position, supposition, theory, trust, view, viewpoint
- It is her belief that all humans are basically good.
[ترجمه Hasan] به عقیده او همه انسان ها بطور کلی خوبی هستند|
[ترجمه بهار] به عقیده او همه انسان ها اساسا خوب هستند.|
[ترجمه گوگل] اعتقاد او این است که همه انسان ها اساساً خوب هستند[ترجمه ترگمان] باور او این است که همه انسان ها اساسا خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: trust in a person, thing, idea, or system of ideas; confidence.
• مترادف: confidence, faith, trust
• متضاد: disbelief, doubt, unbelief
• مشابه: acceptance, dependence, reliance, suspicion
• مترادف: confidence, faith, trust
• متضاد: disbelief, doubt, unbelief
• مشابه: acceptance, dependence, reliance, suspicion
- The coach's belief in me helped me to succeed.
[ترجمه گوگل] اعتقاد مربی به من به من کمک کرد تا موفق شوم
[ترجمه ترگمان] اعتقاد مربی به من به من کمک کرد موفق شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اعتقاد مربی به من به من کمک کرد موفق شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a notion or idea accepted as true, esp. a religious doctrine.
• مترادف: creed, doctrine, dogma, gospel, tenet
• مشابه: axiom, canon, concept, faith, line, principle, teaching
• مترادف: creed, doctrine, dogma, gospel, tenet
• مشابه: axiom, canon, concept, faith, line, principle, teaching
- Some religions hold the belief that the human soul lives on after the body dies.
[ترجمه zizi] برخی مذهب ها باور دارند که پس از مرگ بدن روح زنده می ماند|
[ترجمه گوگل] برخی از ادیان معتقدند که روح انسان پس از مرگ بدن زنده می ماند[ترجمه ترگمان] برخی از مذاهب این باور را دارند که روح انسان بعد از می میرد بدن جان خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید