1. Consultation is traditional in the consensual Belgian system of labour relations.
[ترجمه گوگل]مشاوره در نظام توافقی روابط کار بلژیک سنتی است
[ترجمه ترگمان]مشاوره در سیستم بلژیک با رضایت طرفین در روابط کاری مرسوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I had assumed him to be a Belgian.
[ترجمه گوگل]من او را بلژیکی فرض کرده بودم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که او بلژیکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Belgian Minister of Foreign Affairs responded that the protection of refugees was a matter for an international organization.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه بلژیک در پاسخ گفت که حمایت از پناهندگان موضوعی است که یک سازمان بین المللی است
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه بلژیک واکنش نشان داد که حفاظت از پناهندگان مساله ای برای یک سازمان بین المللی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her face remained impassive, studying the Belgian as he completed the form.
[ترجمه گوگل]چهره او بی حوصله بود و در حالی که فرم را تکمیل می کرد، بلژیکی را مطالعه می کرد
[ترجمه ترگمان]چهره اش همچنان خونسرد باقی ماند، در حالی که مرد بلژیکی را در حالی که فرم را تکمیل می کرد، برانداز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Belgian Cup has been won by the favourites F. C. Liege.
[ترجمه گوگل]جام بلژیک توسط تیم محبوب F C Liege قهرمان شد
[ترجمه ترگمان]تیم اف آل اف در جام بلژیک پیروز شده است ج در لیژ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In first place we now find the Belgian pairing of Nancy Feber and Laurence Courtois.
[ترجمه گوگل]در وهله اول ما اکنون جفت بلژیکی نانسی فبر و لارنس کورتوا را پیدا می کنیم
[ترجمه ترگمان]در ابتدا ما زوج بلژیکی نانسی Feber و لارنس Courtois را پیدا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Belgian language is closely related to French.
[ترجمه گوگل]زبان بلژیکی ارتباط نزدیکی با فرانسوی دارد
[ترجمه ترگمان]زبان بلژیکی از نزدیک به زبان فرانسه مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Burundi was formerly a Belgian trusteeship.
[ترجمه گوگل]بوروندی قبلاً یک قیمومیت بلژیکی بود
[ترجمه ترگمان]بروندی قبلا یک قیمومیت بلژیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Damon Hill is in pole position for today's Belgian Grand Prix.
[ترجمه گوگل]دیمون هیل در موقعیت قطبی گرندپری امروز بلژیک قرار دارد
[ترجمه ترگمان] دیمن هیل \"برای\" گراند Prix \"قرار داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nothomb is a Belgian author.
11. I gave her a box of hand-made Belgian chocolates.
[ترجمه گوگل]یک جعبه شکلات دست ساز بلژیکی به او دادم
[ترجمه ترگمان]من بهش یه جعبه شکلات بلژیکی دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Belgian actor Jean Claude Van Damme has been dubbed 'Muscles from Brussels'.
[ترجمه گوگل]ژان کلود ون دام، بازیگر بلژیکی، «عضلاتی از بروکسل» لقب گرفته است
[ترجمه ترگمان]ژان کلود ون دام بازیگر بلژیکی از بروکسل به ماهیچه های Muscles دوبله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Belgian officials are discussing this with their French counterparts.
[ترجمه گوگل]مقامات بلژیکی در حال مذاکره با همتایان فرانسوی خود هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات بلژیک در حال بحث در مورد این موضوع با همتایان فرانسوی خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Fighting is continuing in the former Belgian colony.
[ترجمه گوگل]درگیری ها در مستعمره سابق بلژیک ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]جنگ در مستعمره سابق بلژیک ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید