• surrounded with troops, besieged; harassed a beleaguered person is experiencing a lot of difficulties, problems, or criticism; a formal word.
پیشنهاد کاربران
besieged harassed under pressure troubled overwhelmed embattled
بی لیگِرد 🔸 معادل فارسی: - در محاصره / تحت فشار - گرفتار / در تنگنا - آسیب دیده و تحت حمله - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – نظامی ) :** در اصل به معنای �در محاصره بودن� توسط دشمن. ... [مشاهده متن کامل]
مثال: *The beleaguered city finally surrendered. * شهر **محاصره شده** سرانجام تسلیم شد. 2. ** ( استعاری – سیاسی/اجتماعی ) :** برای توصیف نهادی یا فردی که تحت فشار شدید، انتقاد یا مشکلات مداوم قرار دارد. مثال: *Pakistan’s already - beleaguered judiciary. * قوه قضائیه پاکستان که پیش تر هم **تحت فشار و در تنگنا** بوده است. 3. ** ( کاربردی – عمومی ) :** به معنای گرفتار شدن در مشکلات متعدد و مداوم. مثال: *The company is beleaguered by financial troubles. * شرکت **گرفتار مشکلات مالی** است. - - - 🔸 مترادف ها: besieged – under pressure – troubled – harassed – embattled
۱. به ستوه آمده. بدبخت. مصیبت زده. عاجز. فلک زده ۲. محاصره شده. در محاصره The Palestinian resistance remains firm on the battlefield, in spite of 2. 5 months of Israeli war crimes in the beleaguered Gaza Strip ... [مشاهده متن کامل]
با وجود ۲. ۵ ماه جنایات جنگی اسرائیل در نوار غزه محاصره شده، {جنبش} مقاومت فلسطین محکم در میدان نبرد باقی مانده.