1. two days after her birthday, i sent her a belated birthday card
دو روز پس از زاد روزش کارت تبریک دیر شده ی خود را فرستادم.
2. They made a belated attempt to save her life.
[ترجمه گوگل]آنها تلاشی دیرهنگام برای نجات جان او انجام دادند
[ترجمه ترگمان]می کوشیدند تا جان خود را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I reveived a belated birthday card this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح یک کارت تولد با تاخیر دریافت کردم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یک کارت تبریک برای تولدم نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The award is being made in belated recognition of her services to the industry.
[ترجمه گوگل]این جایزه برای قدردانی دیرهنگام از خدمات او به این صنعت ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این جایزه با به رسمیت شناختن خدمات او به این صنعت صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The statement was a belated acknowledgement that the project had not been a success.
[ترجمه گوگل]این بیانیه اعتراف دیرهنگام بود که این پروژه موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه ترگمان]این بیانیه اعلام کرد که این پروژه موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. John made a belated attempt to apologize.
[ترجمه گوگل]جان تلاشی دیرهنگام برای عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]جان هم سعی کرد عذرخواهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Such a belated recognition is likely to strike a reader as old news.
[ترجمه گوگل]چنین تشخیص دیرهنگامی احتمالاً خواننده را به عنوان اخبار قدیمی متصور است
[ترجمه ترگمان]چنین به رسمیت شناختن دیر به احتمال زیاد خواننده را به عنوان اخبار قدیمی تلقی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In fact, various techniques and a belated statutory intervention have combined to lessen the effect of the omission.
[ترجمه گوگل]در واقع، تکنیک های مختلف و یک مداخله قانونی دیرهنگام با هم ترکیب شده اند تا اثر حذف را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تکنیک های مختلفی و یک مداخله قانونی belated برای کاهش اثر این حذف ترکیب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Revolution certainly marked a belated victory for the policy of Exclusion, and finally established the legislative sovereignty of Parliament.
[ترجمه گوگل]انقلاب مسلماً یک پیروزی دیرهنگام برای سیاست حذف بود و سرانجام حاکمیت قانونگذاری پارلمان را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]انقلاب به طور حتم یک پیروزی دیررس برای سیاست طرد شدن بود و سرانجام حاکمیت قانون گذاری پارلمنت را تثبیت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Belated adopters kept using their typewriters.
[ترجمه گوگل]پذیرندگان دیرهنگام همچنان از ماشین تحریر خود استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]کسانی که آن را قبول نکردند استفاده از ماشین های تحریر خود را ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wigan's less grand Central Park should offer belated compensation.
[ترجمه گوگل]پارک مرکزی کمتر بزرگ ویگان باید غرامت دیرهنگام ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]پارک مرکزی کم تر Wigan s باید خسارت دیر گذر را ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Since employees often complain about receiving belated information particular management attention should be given to correct timing.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که کارمندان اغلب از دریافت اطلاعات دیرهنگام شکایت دارند، مدیریت مدیریت باید به زمان بندی صحیح توجه شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کارکنان اغلب از دریافت اطلاعات مربوط به تاخیر و تاخیر مربوط به مدیریت، شکایت دارند، باید به زمان بندی صحیح توجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was while they were finishing their belated tea that Mrs Blunt arrived.
[ترجمه گوگل]در حالی که داشتند چایشان را با تاخیر تمام می کردند که خانم بلانت از راه رسید
[ترجمه ترگمان]موقعی بود که داشتند چای their را تمام می کردند که خانم وستن وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This appears to publicly mark a very belated end to an act of cultural vandalism that began nearly 60 years ago.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این امر به طور علنی نشان دهنده پایان بسیار دیرهنگام یک عمل خرابکاری فرهنگی است که تقریباً 60 سال پیش آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این به نظر می رسد که یک پایان بسیار دیر به یک عمل خرابکاری فرهنگی است که نزدیک به ۶۰ سال پیش آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید