belabor

/bəˈleɪbər//bɪˈleɪbə/

معنی: شلاق زدن، سخت زدن، زخم زبان زدن، امدن و رفتن، با دقت روی چیزی کار کردن
معانی دیگر: (با چوب یا مشت یا شلاق) زدن، (با حرف و انتقاد) مورد حمله قرار دادن، بیش از حد لازم توضیح دادن، به اطناب گفتن، به درازا کشاندن (املای این واژه در انگلیس: belabour)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: belabors, belaboring, belabored
(1) تعریف: to continue excessive efforts on or excessive discussion of.
مترادف: dwell on, hammer at, labor
مشابه: exhaust, trouble over

- Don't belabor the point!
[ترجمه گوگل] به این نکته توجه نکنید!
[ترجمه ترگمان] به این نکته اشاره نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to attack verbally or with blows.
مترادف: baste, cudgel, lambaste
مشابه: abuse, batter, beat, beset, besiege, buffet, drub, hammer, pelt, pitch into, pound, pummel, thrash

جمله های نمونه

1. don't belabor that issue
این همه در مورد آن مطلب داد سخن نده.

2. Don't belabor the point.
[ترجمه گوگل]به این موضوع اهمیت ندهید
[ترجمه ترگمان]زیاد سخت نگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report doesn't belabor every audit observation because these should have already been addressed during the closing meeting.
[ترجمه گوگل]این گزارش همه مشاهدات حسابرسی را مورد بررسی قرار نمی دهد، زیرا باید قبلاً در جلسه پایانی به آنها پرداخته می شد
[ترجمه ترگمان]در این گزارش هر گونه مشاهده حسابرسی مورد بررسی قرار نمی گیرد زیرا این موارد باید در طول جلسه پایانی مورد بررسی قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We need not belabor the point that the sexual relevances of these three individuals will not coincide.
[ترجمه گوگل]ما نیازی به این نکته نداریم که روابط جنسی این سه فرد با هم مطابقت ندارند
[ترجمه ترگمان]لازم نیست به این نکته اشاره کنیم که رابطه جنسی این سه فرد با هم منطبق نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We shall not belabor the issues here except to note that the basic point of difference lies in the view regarding the meaning-of probability measures.
[ترجمه گوگل]ما در اینجا به بحث نخواهیم پرداخت جز به این نکته که نقطه تفاوت اساسی در دیدگاه مربوط به معنای معیارهای احتمال نهفته است
[ترجمه ترگمان]ما در اینجا به جز اینکه توجه کنیم که نقطه اصلی تفاوت در دیدگاه معیارهای احتمال وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We would not belabor this point but only wish each to ponder it.
[ترجمه گوگل]ما این نکته را مورد تعارف قرار نمی دهیم، بلکه فقط آرزو می کنیم که هر یک در مورد آن فکر کنند
[ترجمه ترگمان]ما در این مورد دست نخواهیم زد، اما تنها آرزویش این است که هر کدام از این موضوع فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not to belabor the safety point, but the Chinese are really ignorant about HIV/AIDS.
[ترجمه گوگل]نه اینکه نکته ایمنی را متضرر کنیم، اما چینی ها واقعاً در مورد اچ آی وی/ایدز بی اطلاع هستند
[ترجمه ترگمان]نه برای حفظ نقطه ایمنی، بلکه چینی ها در مورد اچ آی وی \/ ایدز بی اطلاع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I won't belabor you with all the benefits of going out of your mind, they're thoroughly covered elsewhere.
[ترجمه گوگل]من شما را با تمام مزایای بیرون رفتن از ذهنتان سرزنش نمی کنم، آنها به طور کامل در جای دیگری پوشش داده شده اند
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم شما را با تمام the که از ذهن شما بیرون امدم بیرون بکشم، آن ها به طور کامل جاه ای دیگر را پوشش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We won't belabor the theory and background.
[ترجمه گوگل]ما تئوری و پیشینه را مورد بحث قرار نخواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما تئوری و پیش زمینه را نادیده نمی گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't worry, we won't belabor this topic.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید، ما این موضوع را مورد بحث قرار نمی دهیم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، ما این موضوع را شکست نخواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He seems to be looking for a man of straw to belabor.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به دنبال مردی از کاه می گردد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد دنبال مردی پر کاه است که برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or should I pray for courage to carry on through the difficulties that belabor them?
[ترجمه گوگل]یا باید برای جسارت برای ادامه مشکلاتی که آنها را رنج می دهد دعا کنم؟
[ترجمه ترگمان]یا باید برای شهامت بخشیدن به مشکلاتی که آن ها را آزار می دهد، دعا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I know you all are quite familiar with the Safe Harbor Statement, so I won't belabor this slide.
[ترجمه گوگل]من می دانم که همه شما کاملاً با بیانیه بندر امن آشنا هستید، بنابراین من از این اسلاید سخن نمی گویم
[ترجمه ترگمان]می دانم که همه شما با بیانیه بندرگاه ایمن آشنا هستید، بنابراین من این اسلاید را تکرار نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I also want to make a simple point — not to belabor this analogy, but when you want to go forward, what do you put the car in? "D".
[ترجمه گوگل]من همچنین می‌خواهم به یک نکته ساده اشاره کنم - این قیاس را مورد تعارف قرار ندهید، اما وقتی می‌خواهید جلو بروید، ماشین را در چه چیزی قرار می‌دهید؟ "د"
[ترجمه ترگمان]همچنین می خواهم یک نکته ساده را ایجاد کنم - نه اینکه این قیاس را تکرار کنم، اما زمانی که می خواهید به جلو بروید، چه چیزی خودرو را در آن قرار می دهید؟ د
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلاق زدن (فعل)
flog, beat, belt, thong, baste, whip, thrash, whiplash, wallop, flail, belabor, belabour, leather, horse, cat, flagellate, horsewhip, scutch, welt

سخت زدن (فعل)
lash, beat, belabor, belabour, trounce

زخم زبان زدن (فعل)
pique, belabor, belabour, rebuke, lambast, lambaste, swinge, tongue-lash

امدن و رفتن (فعل)
belabor, belabour

با دقت روی چیزی کار کردن (فعل)
belabor, belabour

انگلیسی به انگلیسی

• criticize, ridicule; excessively elaborate on a topic; beat, hit (also belabour)

پیشنهاد کاربران

اطاله کلام، زیاده گویی
طول و تفصیل دادن، آب وتاب دادن

بپرس