being made

پیشنهاد کاربران

واداشته شدن
به وجود آمدن یا واقع شدن; ایجاد، تهیه شدن
مثال : as being made in accordance with standards of public order and with relevant case law
مطابق با موازین نظم عمومی و رویه قضایی مربوطه تهیه و ایجاد شده است

بپرس