being interrupted

انگلیسی به انگلیسی

• being cut off, being disturbed, being discontinued, being broken off

پیشنهاد کاربران

دیگه وصل نیست
ارتباط قطعه
. . .
ارتباط قطعش کردند
اتصال ازبین بردند
جلوی اشتراک یا ارتباط یا وصل گرفتند
. . .
قطع شدن