"Hung up" در جمله به معنای "گرفتار یا مشغول بودن با چیزی به صورت افراطی" است. این عبارت می تواند به مسائل ذهنی، احساسی یا حتی مشکلات عملی اشاره داشته باشد.
معانی و کاربردها:
1. مشغول یا نگران بودن درباره چیزی:
... [مشاهده متن کامل]
این حالت زمانی استفاده می شود که فرد بیش از حد روی یک موضوع خاص تمرکز یا نگرانی دارد.
مثال:
He’s still hung up on his ex - girlfriend ( او هنوز درگیر فکر دوست دختر سابقش است. )
Don’t be hung up on small details; just focus on the bigger picture ( خودت را درگیر جزئیات کوچک نکن؛ روی تصویر کلی تمرکز کن. )
2. احساس شرم یا کمبود اعتمادبه نفس درباره چیزی:
این حالت به نگرانی فرد درباره یک نقص یا ویژگی خاص اشاره دارد.
مثال:
She’s always hung up about her appearance ( او همیشه درباره ظاهرش نگران است. )
He was hung up on his accent when speaking English ( او درباره لهجه اش هنگام صحبت به انگلیسی نگران بود. )
3. در تماس تلفنی:
Hung up در حالت دیگری می تواند به "قطع کردن تماس تلفنی" اشاره کند.
She hung up before I could say goodbye ( او قبل از اینکه خداحافظی کنم، تماس را قطع کرد. )
معانی و کاربردها:
1. مشغول یا نگران بودن درباره چیزی:
... [مشاهده متن کامل]
این حالت زمانی استفاده می شود که فرد بیش از حد روی یک موضوع خاص تمرکز یا نگرانی دارد.
مثال:
He’s still hung up on his ex - girlfriend ( او هنوز درگیر فکر دوست دختر سابقش است. )
Don’t be hung up on small details; just focus on the bigger picture ( خودت را درگیر جزئیات کوچک نکن؛ روی تصویر کلی تمرکز کن. )
2. احساس شرم یا کمبود اعتمادبه نفس درباره چیزی:
این حالت به نگرانی فرد درباره یک نقص یا ویژگی خاص اشاره دارد.
مثال:
She’s always hung up about her appearance ( او همیشه درباره ظاهرش نگران است. )
He was hung up on his accent when speaking English ( او درباره لهجه اش هنگام صحبت به انگلیسی نگران بود. )
3. در تماس تلفنی:
Hung up در حالت دیگری می تواند به "قطع کردن تماس تلفنی" اشاره کند.
She hung up before I could say goodbye ( او قبل از اینکه خداحافظی کنم، تماس را قطع کرد. )