beijing

/ˌbeˈʒɪŋ//ˌbeiˈdʒɪŋ/

شهر پکن، خان بالیغ، بژینگ (پایتخت کشور چین)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of China; Peking.

جمله های نمونه

1. He is the mayor of Beijing.
[ترجمه علیرضا] او شهردار پکن است
|
[ترجمه الهه مختار آبادی] او ( مذکر ) شهر دار پکن است
|
[ترجمه گوگل]او شهردار پکن است
[ترجمه ترگمان]او شهردار پکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Look up the trains to Beijing in the timetable.
[ترجمه علی رضا] نگاه به قطارها در پیمایش در پکن
|
[ترجمه الهه مختار آبادی] نگاهی بنداز به جدول زمانی قطارهای پکن
|
[ترجمه گوگل]قطارهای پکن را در جدول زمانی جستجو کنید
[ترجمه ترگمان]قطارها را در برنامه زمانی به پکن نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He lives in the suburb of Beijing and works in the city.
[ترجمه الهه مختار آبادی] او در حاشیه پکن زندگی می کند و در شهر کار میکند
|
[ترجمه گوگل]او در حومه پکن زندگی می کند و در این شهر کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در حومه پکن زندگی می کند و در شهر کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beijing is the capital of China.
[ترجمه الهه مختار آبادی] پکن پایتخت چین است
|
[ترجمه گوگل]پکن پایتخت چین است
[ترجمه ترگمان]پکن پایتخت چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our train pulled into Beijing Station on time.
[ترجمه گوگل]قطار ما به موقع وارد ایستگاه پکن شد
[ترجمه ترگمان]قطار ما به موقع به ایستگاه بیجینگ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have stayed in Beijing all my life.
[ترجمه گوگل]من تمام عمرم را در پکن ماندم
[ترجمه ترگمان]من تمام عمرم را در پکن مانده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has left Beijing for London.
[ترجمه گوگل]او پکن را به مقصد لندن ترک کرده است
[ترجمه ترگمان]او پکن را به مقصد لندن ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He chummed with my little brother in Beijing University.
[ترجمه گوگل]او با برادر کوچکم در دانشگاه پکن همبازی شد
[ترجمه ترگمان]او با برادر کوچک من در دانشگاه پکن صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has been transferred from Beijing to Shanghai.
[ترجمه گوگل]او از پکن به شانگهای منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]او از پکن به شانگهای منتقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her success will redound to the fame of Beijing University.
[ترجمه گوگل]موفقیت او باعث شهرت دانشگاه پکن خواهد شد
[ترجمه ترگمان]موفقیت او به شهرت دانشگاه پکن افزوده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She set up shop as a bookseller in Beijing.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کتابفروش در پکن مغازه راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]او مغازه را به عنوان یک کتابفروشی در پکن تاسیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I went to Beijing three years ago.
[ترجمه گوگل]سه سال پیش به پکن رفتم
[ترجمه ترگمان]من سه سال پیش به پکن رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They arrived in Beijing at midnight and checked into Beijing Hotel.
[ترجمه گوگل]آنها نیمه شب به پکن رسیدند و در هتل پکن اقامت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نیمه شب به پکن رسیدند و وارد هتل پکن شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tianjin is to the southeast of Beijing.
[ترجمه گوگل]تیانجین در جنوب شرقی پکن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تیانجین در جنوب شرقی پکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capital city of china (also peking)
see peking.

پیشنهاد کاربران

● پکن [beijing] : ( پایتخت کنونی جمهوری خلق چیندر شرق آسیا )
بی جینگ
پکن پایتخت چین داوشا👀
شهر پکن ( پای تخت کشور چین )

شهر پکن ( پتیتخت کشور چین )
بِی جین
پایخت چین ( پکن )
پآیـتخـت چیـن ، پـکـن
the capital of China ، Peking.

پایتخت کشور چین ( پکن )
شهر پکن پایتخت چین
شهر پکن ( پایتخت کشور چین )
شهر پکن

بپرس