behoove

/bəˈhuːv//bəˈhuːv/

معنی: شایسته بودن، امدن به، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن
معانی دیگر: لازم بودن، بایسته بودن، بایستن، (نادر) شایسته (از نظر اخلاقی)، (املای این واژه در انگلیس: behove)، فر­ بودن، درمورد لباس امدن به

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: behooves, behooving, behooved
(1) تعریف: to be necessary or suitable for; befit.

- It behooves the witness not to break his oath.
[ترجمه گوگل] بر شاهد است که سوگند خود را نشکند
[ترجمه ترگمان] بر استی بر این است که قسم خود را نشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be prudent or advisable for.

- It behooves you to keep his good opinion.
[ترجمه گوگل] این وظیفه شماست که نظر خوب او را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان] تنها چیزی که لازمه اینه که نظر خوبش رو حفظ کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It behooves companies to tread carefully in this area because even seemingly innocuous questions can get them into trouble.
[ترجمه گوگل]شرکت ها موظف هستند در این زمینه با دقت قدم بردارند زیرا حتی سؤالات به ظاهر بی ضرر نیز می تواند آنها را با مشکل مواجه کند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس که شرکت ها با دقت در این منطقه گام بر می دارند، زیرا حتی سوالات بی بی ضرر می تواند آن ها را به دردسر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the meantime, it behooves us all, patients and doctors alike, to learn how the health insurance industry works.
[ترجمه گوگل]در این میان، این وظیفه همه ما، بیماران و پزشکان است که نحوه عملکرد صنعت بیمه سلامت را بیاموزیم
[ترجمه ترگمان]در این میان، همه ما همه، بیماران و پزشکان به طور یک سان بر همه ما مسلط هستند تا یاد بگیرند که صنعت بیمه درمانی چگونه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Smoking is absolutely to health harmful and profitless, behoove prohibits in the round.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات برای سلامتی کاملاً مضر و بی‌منفعت است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن به طور کامل برای سلامتی مضر و مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Accordingly, expectant formation and newer procedure behoove get detailed theory studies.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، شکل‌گیری انتظار و رویه جدیدتر باید مطالعات تئوری دقیقی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، انتظار تشکیل انتظار و روش جدیدتر، مطالعات نظری دقیق تری به دست خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Characteristic behoove makes competition ability and translate into productivity.
[ترجمه گوگل]ویژگی رفتاری باعث می شود که توانایی رقابت و بهره وری ترجمه شود
[ترجمه ترگمان]مشخصه یابی نشان دهنده توانایی رقابت و ترجمه به بهره وری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the other side tells your tort, behoove quote should have all limits of authority project.
[ترجمه گوگل]اگر طرف مقابل جرم شما را بگوید، نقل قول باید تمام محدودیت های پروژه را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اگر طرف دیگر به ضرر ضرر شما باشد، quote باید تمام محدوده های پروژه اقتدار را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is the secret private space in household, behoove gets courteous reception.
[ترجمه گوگل]این فضای خصوصی مخفی در خانه است، تا از پذیرایی مودبانه ای برخوردار شود
[ترجمه ترگمان]این یک فضای خصوصی مخفی در خانه است که behoove مودبانه دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Consequently, agricultural bank anti - corruption defeats behoove from correct violate compasses manage grab.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، بانک کشاورزی مبارزه با فساد شکست از قطب نماهای نقض صحیح مدیریت چنگ زدن
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مبارزه با فساد مالی بانکی behoove behoove را از نقض قانون compasses نقض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Haughtily raise oneself slightly says: " Majesty talks, boy behoove is tongueless. "
[ترجمه گوگل]با غرور خود را کمی بالا می‌آورد و می‌گوید: «حضرت صحبت می‌کند، پسر که بی‌زبان است »
[ترجمه ترگمان]haughtily خود را کمی بزرگ می کند و می گوید: \" مذاکرات اعلیحضرت، پسر behoove، tongueless است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شایسته بودن (فعل)
merit, fit, adequate, behoove, behove, beseem

امدن به (فعل)
behoove, behove, become

واجب بودن (فعل)
behoove, behove

فرض بودن (فعل)
behoove, behove

اقتضاء کردن (فعل)
behoove, behove

انگلیسی به انگلیسی

• be worthwhile for

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To be necessary or beneficial for someone to do something 📝
🔍 مترادف: Benefit
✅ مثال: It would behoove you to listen to her advice.
لازم و واجب برای افراد
ملزم کردن

بپرس