behindhand

/bɪˈhaɪndhænd//bɪˈhaɪndhænd/

معنی: کهنه، عقب مانده، بی خبر از رسوم، مادون، دغل
معانی دیگر: (در مورد پرداخت وام یا کرایه و غیره) دارای تاخیر، نکول شده، عقب (از نظر زمان یا پیشرفت)، دیر، یواش

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
(1) تعریف: slow or tardy.
متضاد: beforehand
مشابه: belated, late

(2) تعریف: in debt.

- He always operates behindhand.
[ترجمه گوگل] او همیشه پشت سر عمل می کند
[ترجمه ترگمان] او همیشه از دست ما عقب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: behind the times; backward.

جمله های نمونه

1. he is a bit behindhand with his work
او قدری در انجام کارش تاخیر دارد.

2. he is two months behindhand with the rent
در پرداخت کرایه دو ماه عقب است.

3. I worked late last night because I was behindhand with my accounts.
[ترجمه گوگل]دیشب تا دیر وقت کار کردم چون از حساب هایم عقب مانده بودم
[ترجمه ترگمان]دیشب تا دیروقت کار کردم چون از حسابم عقب بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were behindhand in settling their debts.
[ترجمه گوگل]آنها در تسویه بدهی های خود عقب مانده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دست دادن بدهی های خود عقب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It would be sad if our own seats of learning were behind-hand in this confusion.
[ترجمه گوگل]اگر در این سردرگمی، جایگاه های یادگیری خودمان پشت دست باشد، غم انگیز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر صندلی های ما در این شلوغی پشت سر هم باشند، خیلی ناراحت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Often shed nosebleed recently. And menstruation comes behindhand.
[ترجمه گوگل]اخیراً اغلب خون دماغ می ریزد و قاعدگی پشت سر می آید
[ترجمه ترگمان]اخیرا خونریزی بینی ریخته می شود و قاعدگی از دست میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Poor Dr Pegler got terribly behindhand with his appointments.
[ترجمه گوگل]دکتر پگلر بیچاره به طرز وحشتناکی از قرار ملاقات هایش عقب ماند
[ترجمه ترگمان]بیچاره دکتر Pegler خیلی از his عقب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is never behindhand in offering advice, ie is always eager to advise.
[ترجمه گوگل]او هرگز در ارائه نصیحت عقب نیست، یعنی همیشه مشتاق نصیحت است
[ترجمه ترگمان]او هرگز در ارائه مشاوره از دست نمی دهد، یعنی همیشه مشتاق نصیحت کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does menstruation come behindhand is a month normal really?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً قاعدگی یک ماه طبیعی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا قاعدگی در کم تر از یک ماه عادی نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Phileas Fogg was not as yet behindhand.
[ترجمه گوگل]فیلیاس فاگ هنوز عقب نبوده است
[ترجمه ترگمان]Phileas fogg هنوز از دست نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're a month behindhand with the rent.
[ترجمه گوگل]ما یک ماه از اجاره بها عقب هستیم
[ترجمه ترگمان]ما یک ماه از the عقب هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was behindhand in his ideas.
[ترجمه گوگل]او در ایده های خود عقب مانده بود
[ترجمه ترگمان]از عقاید او کم تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You were behindhand with your rent this month.
[ترجمه گوگل]شما در این ماه از اجاره خانه خود عقب ماندید
[ترجمه ترگمان]این ماه از اجاره دادن شما عقب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He did not want to be behindhand in generosity.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست در سخاوت عقب بماند
[ترجمه ترگمان]دلش نمی خواست از جوانمردی و جوانمردی او دست بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

عقب مانده (صفت)
laggard, behindhand, lagging, lagged, benighted, straggling

بی خبر از رسوم (صفت)
behindhand

مادون (صفت)
subordinate, subject, subservient, behindhand, subjacent, puisne, subaltern, subordinative

دغل (صفت)
dishonest, behindhand

انگلیسی به انگلیسی

• backward, slow
if someone is behindhand, they have been delayed or have made less progress in their work than they or other people think they should.

پیشنهاد کاربران

بپرس