در موقعیت سخت و دشوار بودن، توی مخمصه بودن
I can't decide what to do, I'm behind the eight ball
نمیتوانم تصمیم بگیرم چکار کنم، من در موقعیت سختی قرار دارم
نمیتوانم تصمیم بگیرم چکار کنم، من در موقعیت سختی قرار دارم
کلاهت پسِ معرکه است
وضعیت دشوار
شرایط سخت
شرایط سخت
تو دردسر، تو مخمصه، ، تو هچل