behavior

/bəˈheɪvjər//bɪˈheɪvjə/

معنی: حرکت، رفتار، وضع، سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی
معانی دیگر: behavio(u)r
روانشناسى : رفتار
رفتار، کردار، (واکنش هر چیز نسبت به محیط خود) کنش، عمل، کارکرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the actions and reactions of a group, person, animal, or thing, either characteristically or under specific circumstances.
مترادف: activity, conduct
مشابه: action, etiquette, habit, performance, reaction, response

- The experiment looks at certain aspects of human behavior.
[ترجمه niloo] آزمایش به جنبه های خاصی از رفتار انسان توجه دارد.
|
[ترجمه علی] این آزمایش به جنبه های خاصی از رفتار انسان نگاه میکند
|
[ترجمه گوگل] این آزمایش به جنبه های خاصی از رفتار انسان نگاه می کند
[ترجمه ترگمان] آزمایش به جنبه های خاصی از رفتار انسان نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What is the behavior of carbon molecules when subjected to heat?
[ترجمه گوگل] رفتار مولکول های کربن هنگام قرار گرفتن در معرض گرما چگونه است؟
[ترجمه ترگمان] رفتار مولکول های کربن وقتی در معرض گرما قرار می گیرد چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the way in which one behaves or conducts oneself.
مترادف: comportment, conduct, demeanor, deportment
مشابه: action, bearing, carriage, custom, habit, manner, practice, way

- Your child's behavior will have to improve or he will be asked to leave.
[ترجمه گوگل] رفتار فرزند شما باید بهبود یابد یا از او خواسته می شود که آن را ترک کند
[ترجمه ترگمان] رفتار کودک شما باید بهبود یابد و یا از او خواسته شود که برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His behavior at the party was embarrassing to his friends.
[ترجمه Vihan] رفتار او در مهمانی دوستانش رت خجالت زده کرد
|
[ترجمه 🖤💚🖤🩷] رفتار او در مهمانی باعث خجالت کشیدن دوستانش شد
|
[ترجمه گوگل] رفتار او در مهمانی برای دوستانش شرم آور بود
[ترجمه ترگمان] رفتار او در مهمانی برای دوستانش شرم آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. behavior becoming of a gentleman
رفتار مناسب یک آقا

2. behavior belonging to hoodlums
رفتار در خور لات ها

3. behavior pattern
الگوی رفتار

4. behavior that doesn't fit a teacher
رفتاری که در خور یک معلم نیست

5. behavior that is incompatible with the dignity of teaching
رفتاری که مغایر شاءن معلمی است

6. behavior that is indigenous to human beings
رفتاری که در انسان ها ذاتی است

7. behavior that is not fitting a man of your age
رفتاری که شایسته مردی به سن شما نیست

8. behavior unbecoming a lady
رفتاری که در شان یک بانو نیست

9. aberrant behavior
رفتار غیر عادی (نابهنجار)

10. awkward behavior
رفتار شرمنده کننده

11. bitchy behavior
کولی گری

12. contemptible behavior
رفتار در خور تحقیر

13. conventionalized behavior
رفتار مطابق با عرف

14. correct behavior
رفتار درست

15. deceitful behavior
رفتار فریب آمیز،رفتار نیرنگ آمیز

16. disrespectful behavior
رفتار بی ادبانه

17. exemplary behavior
رفتار نمونه

18. fishy behavior
رفتار مشکوک

19. flash behavior
رفتار جلف

20. gentlemanly behavior
رفتار جوانمردانه

21. her behavior at the party disgusted me
رفتار او در مهمانی مرا منزجر کرد.

22. her behavior toward her grandfather is not excusable
رفتار او با پدربزرگش قابل بخشش نیست.

23. her behavior was a pattern for future generations
رفتار او سرمشقی برای نسل های آینده بود.

24. her behavior was not at all orthodox
رفتار او اصلا عادی نبود.

25. her behavior was pompous and grotesque
رفتار آن زن پر افاده و تمسخر انگیز بود.

26. her behavior was very abnormal
رفتارش بسیار غیر عادی بود.

27. her behavior was very distasteful to me
رفتار آن زن در نظرم بسیار ناخوشایند بود.

28. his behavior always brings out the beast in me
رفتار او همیشه مرا حیوان صفت (سبع) می کند.

29. his behavior argued a high level of education
رفتارش نمایشگر تحصیلات عالیه ی او بود.

30. his behavior aroused my curiosity
رفتار او کنجکاوی مرا برانگیخت.

31. his behavior brought dishonor to his family
رفتار او خانواده اش را رسوا کرد.

32. his behavior discouraged his employees
رفتار او کارمندانش را داسرد کرد.

33. his behavior disgraced his family
رفتار او خانواده اش را بدنام کرد.

34. his behavior estranged his friends and gladdened his enemies
رفتار او دوستانش را دشمن کرد و دشمنانش را خشنود ساخت.

35. his behavior gave great offense
رفتار او موجب رنجش فراوان شد.

36. his behavior gave offense to everyone
رفتار او همه را دلخور کرد.

37. his behavior has displeased everyone
رفتار او همه را ناخشنود کرده است.

38. his behavior has lost its former reserve
رفتار او وقار پیشین خود را از دست داده است.

39. his behavior hurt me deeply
رفتار او مرا عمیقا آزرده کرد.

40. his behavior ill befits a university professor
رفتار او شایسته ی یک استاد دانشگاه نیست.

41. his behavior is apparently free of all calculation
رفتار او ظاهرا عاری از هرگونه نیرنگ و حسابگری است.

42. his behavior last night is quite inexplicable
رفتار دیشب او کاملا غیر قابل توجیه است.

43. his behavior revealed his gentility
رفتارش نجابت خانوادگی او را نشان می داد.

44. his behavior toward his children is outrageous
رفتار او نسبت به بچه هایش بسیار زشت است.

45. his behavior toward his wife and children was utterly odious
رفتار او با زن و فرزندانش کاملا نفرت انگیز بود.

46. his behavior towards prisoners was callous and inhumane
رفتار او با زندانیان بی رحمانه و غیرانسانی بود.

47. his behavior was a negation of everything he had said before
رفتار او نفی کلیه ی گفته های پیشین او بود.

48. his behavior was an indication of his rudeness and incredible density
رفتار او نشانی از بی ادبی و حماقت باورنکردنی او بود.

49. his behavior was hardly defensible
رفتار او به آسانی قابل توجیه نبود.

50. his behavior was in agreement with the tribe's traditional form
رفتار او مطابق رسوم سنتی قبیله بود.

51. his behavior was intolerable
رفتار او غیر قابل تحمل بود.

52. his behavior was queer
رفتار او غیر عادی بود.

53. idiotic behavior
رفتار احمقانه

54. in behavior and speech, she was modest and kind
او در رفتار و سخن سنگین و مهربان بود.

55. incorrect behavior
رفتار ناشایست

56. indecent behavior
رفتار هرزه گونه

57. indiscreet behavior
رفتار دور از حزم

58. khosrov's behavior is hard to understand
درک رفتار خسرو دشوار است.

59. kindhearted behavior
رفتار مهرآمیز

60. lunatic behavior
رفتار دیوانه وار

61. modest behavior
رفتار محجوبانه

62. my behavior used to anger jahangir
رفتار من جهانگیر را عصبانی می کرد.

63. normal behavior and abnormal behavior
رفتار بهنجار و رفتار نابهنجار

64. obtrusive behavior
رفتار تحمیل آمیز

65. odd behavior
رفتار عجیب و غریب

66. offensive behavior
رفتار توهین آمیز

67. peculiar behavior
رفتار عجیب و غریب

68. strange behavior
رفتار غیر عادی

69. the behavior of metals in very low temperatures
کنش فلزات در حرارت های بسیار کم

70. the behavior of penicillin on human infections
کنش پنی سیلین بر عفونت های بدن انسان

مترادف ها

حرکت (اسم)
departure, stroke, progress, action, stir, move, movement, motion, travel, gesture, behavior, demeanor, locomotion, poke, gest, stirabout

رفتار (اسم)
action, exploit, gesture, behavior, conduct, treatment, manner, demeanor, bearing, dealing, deportment, comportment, thews, step, demarche, ethic, gest

وضع (اسم)
deduction, stand, speed, action, gesture, behavior, demeanor, situation, status, position, disposition, imposition, trim, stick, pose, self, aspect, setup, ordonnance, bearing, poise, station, footing, deportment, lie, mien, posture, phase, situs, stance

سلوک (اسم)
behavior, conduct, demeanor, bearing, deportment, behaviour

اخلاق (اسم)
behavior, deportment, behaviour, moral, morality, comportment

طرز رفتار (اسم)
behavior, dealing, behaviour, comportment

مشی (اسم)
tack, behavior, modus operandi, gait, behaviour, walking

تخصصی

[عمران و معماری] رفتار - حالت - عمل
[بهداشت] رفتار
[نساجی] رفتار - خاصیت - خصلت
[ریاضیات] طرز عمل و عکس العمل، رفتار، وضع، روش عمل، کردار
[روانپزشکی] رفتار. اصطلاح کلی و پوششی برای اعمال، فعالیت ها، بازتاب ها، حرکات، فرآیندها، و بطور خلاصه هر واکنش قابل سنجش ارگانیسم.

انگلیسی به انگلیسی

• conduct, manner of acting

پیشنهاد کاربران

Way you are acting
رفتار
مثال: Her behavior at the meeting was unacceptable.
رفتار او در جلسه قابل قبول نبود.
وضعیـت
رفتار
behaviour هم نوشته میشود
behavior: رفتار
behave: رفتار کردن
behavior: کردار
manner : رفتار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : behave
اسم ( noun ) : behavior
صفت ( adjective ) : behavioral
قید ( adverb ) : behaviorally
رفتار و وضع
she had a shitty behavior
منش
فرآیند
تعامل
Treatment
رفتار/منش/کردار
رفتار ، کردار، منش
manner
عملکرد

Talk about behavior using manner adverse and adjectives
درباره طرز استفاده و واکنش مردم نسبت به شیوه ی قید ها و صفت ها صحبت کنید
رفتار، سلوک، مشی، کردار
رفتار عملکرد
They studied the behavior of ants ⚙️
آن ها روی رفتار مورچه ها مطالعاتی انجام دادند
رفتار . اخلاق
manner
manner. . . رفتار
نوسان
رفتار. اخلاق اختلاف

انضباط در کارنامه را گویند.
رفتار و اخلاق یک
شخص
رفتار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس