behaved

جمله های نمونه

1. they behaved like children
آنان مثل بچه رفتار کردند.

2. the children behaved themselves in front of the guests
بچه ها جلو مهمانان شیطانی نکردند.

3. the teacher behaved capitally
معلم عالی رفتار کرد.

4. he was very critical of the way you behaved
او از طرز رفتار تو خیلی انتقاد کرد.

انگلیسی به انگلیسی

• characterized by behavior of a certain nature (well-behaved, etc.)

پیشنهاد کاربران

behaved : صفت behaved همیشه با قیدی وجود دارد که نحوه رفتار شخصی را توصیف می کند. معمولاً قید چیزی خوب یا بد را توصیف می کند
yuna was a well - behaved little girl یونا یک دختر بچه خوش رفتار بود
درست رفتار کردن وسر به راه بودن
رفتار کردن ، برخورد کردن
سر به راه
رفتار کردن

بپرس