beguiling

جمله های نمونه

1. his beguiling words seduced the girl
حرف های گمراه کننده ی او دختر را از راه بدر کرد.

2. Mombasa is a town with a beguiling Arabic flavour.
[ترجمه گوگل]مومباسا شهری با طعم عربی فریبنده است
[ترجمه ترگمان] Mombasa یه شهر با طعم beguiling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is perhaps the most beguiling resort on the island.
[ترجمه گوگل]این شاید فریبنده ترین استراحتگاه جزیره باشد
[ترجمه ترگمان]این شاید beguiling تفریحی در جزیره باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It sounds a beguiling idea, but a little reflection shows that it will not be so straight forward to achieve.
[ترجمه گوگل]ایده ای فریبنده به نظر می رسد، اما کمی تأمل نشان می دهد که دستیابی به آن چندان ساده نیست
[ترجمه ترگمان]این یک ایده گمراه کننده به نظر می رسد، اما یک بازتاب کوچک نشان می دهد که برای رسیدن به این هدف، این کار مستقیما رو به جلو نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Indeed it is so beguiling that it can lead to an accommodation between the educational right and the educational left.
[ترجمه گوگل]در واقع آنقدر فریبنده است که می تواند منجر به هماهنگی بین راست آموزشی و چپ آموزشی شود
[ترجمه ترگمان]در واقع آن به قدری گمراه کننده است که می تواند منجر به سازش بین حق آموزشی و چپ تحصیلی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is highly beguiling, but it has power to stifle and to kill.
[ترجمه گوگل]بسیار فریبنده است، اما قدرت خفه کردن و کشتن را دارد
[ترجمه ترگمان]خیلی مسحور کننده است، اما این قدرت را دارد که خفه شود و بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The organ music was beguiling, and probably matched the gothic horror of our home.
[ترجمه گوگل]موسیقی ارگ فریبنده بود و احتمالاً با وحشت گوتیک خانه ما مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]موسیقی ارگ، مسحور کننده بود و احتمالا با وحشت gothic در خانه ما هماهنگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By no means the most beguiling feature about this outstanding car, but a unique offer that could be a trend setter.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه فریبنده ترین ویژگی در مورد این خودروی برجسته نیست، بلکه یک پیشنهاد منحصر به فرد است که می تواند تعیین کننده روند باشد
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه the این اتومبیل برجسته نبود، بلکه پیشنهاد منحصر به فرد و منحصر به فرد بود که او را از خود دور می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The beguiling simplicity of the flat tax is one reason it arouses suspicion.
[ترجمه گوگل]سادگی فریبنده مالیات ثابت یکی از دلایلی است که باعث ایجاد سوء ظن می شود
[ترجمه ترگمان]سادگی این مالیات یکنواخت یکی از دلایلی است که باعث برانگیختن بدگمانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not a polished read, but it resonates with beguiling ideas.
[ترجمه گوگل]خواندنی صیقلی نیست، اما با ایده های فریبنده طنین انداز می شود
[ترجمه ترگمان]نه یک کتاب نه براق بلکه با افکار فریبنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Collor breezed into office, beguiling the voters with his good looks and grand talk of clean government.
[ترجمه گوگل]آقای کالر نسیم به قدرت رسید و رای دهندگان را با ظاهر زیبا و صحبت های بزرگ خود در مورد دولت پاک فریب داد
[ترجمه ترگمان]آقای Collor به سرعت به دفتر رفت، و با قیافه خوب و سخنان درشت دولت پاک رای دهندگان را فریب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sea had been blue and calm, beguiling the unwary.
[ترجمه گوگل]دریا آبی و آرام بود و بی احتیاطی را فریب می داد
[ترجمه ترگمان]دریا آبی و آرام بود و صرفا بی احتیاط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A beguiling little one-of-a-kind movie about a dwarf who gets hooked on astronomy and grows up to be a writer.
[ترجمه گوگل]یک فیلم کوچک و منحصر به فرد فریبنده درباره کوتوله ای که به نجوم گره خورده و بزرگ می شود تا نویسنده شود
[ترجمه ترگمان]یک فیلم ساده و گمراه کننده درباره یک کوتوله که به ستاره شناسی علاقه دارد و بزرگ می شود تا نویسنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His date was curvaceously beguiling.
[ترجمه گوگل]تاریخ او بسیار فریبنده بود
[ترجمه ترگمان] تاریخ اون curvaceously بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• charming, appealing, alluring; deceiving, misleading
something that is beguiling seems attractive, but may be dangerous or harmful.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Charming or enchanting, often in a deceptive way 🪄 😈
🔍 مترادف: Alluring
✅ مثال: Her beguiling smile made everyone trust her, despite her hidden motives.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : beguile
اسم ( noun ) : _
صفت ( adjective ) : beguiling
قید ( adverb ) : beguilingly
جذاب، گیرا
وسوسه انگیز
beguiling = alluring = enticing
طبق لانگمن - جذاب و جالب
گول زننده
سورفتار بد رفتار

بپرس