beguiled

/bɪˈɡaɪl//bɪˈɡaɪl/

فریب خوردن، گول زدن، اغفال کردن

جمله های نمونه

1. she beguiled her days with reading
او روزهای خود را با مطالعه (خواندن) سپری می کرد.

2. he was beguiled of his money
پول هایش را خوردند.

3. I was beguiled by the romance and exotic atmosphere of the souks in Marrakech.
[ترجمه گوگل]من فریفته فضای عاشقانه و عجیب و غریب بازارهای مراکش شده بودم
[ترجمه ترگمان]من خود را با ماجرای عشقی و فضای عجیب و غریب بازارها در شهر مراکش به راه انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She beguiled me into lending her money.
[ترجمه گوگل]او مرا فریب داد تا به او پول قرض بدهم
[ترجمه ترگمان]مرا فریب داد تا به او پول قرض بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She beguiled me into lending her my car.
[ترجمه گوگل]او مرا فریب داد تا ماشینم را به او قرض بدهم
[ترجمه ترگمان]مرا واداشت تا اتومبیلم را به او قرض دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was beguiled by his smooth talk.
[ترجمه گوگل]او با صحبت آرام او فریفته شد
[ترجمه ترگمان]او با گفتگوهای نرم خود فریب خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They beguiled the time by telling jokes.
[ترجمه گوگل]آنها با گفتن جوک زمان را فریب دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها را با گفتن شوخی فریب دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was beguiled of his money.
[ترجمه گوگل]او فریب پولش را خورده بود
[ترجمه ترگمان]خود را فریب داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was beguiled into buying another copy of her book.
[ترجمه گوگل]او فریفته خرید نسخه دیگری از کتاب او شد
[ترجمه ترگمان]می خواست یک نسخه دیگر از کتابش را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was beguiled by her beauty.
[ترجمه گوگل]او فریفته زیبایی او شد
[ترجمه ترگمان]زیبایی او را فریب داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tourists were beguiled by the beauty of the landscape.
[ترجمه گوگل]گردشگران از زیبایی چشم انداز فریفته شدند
[ترجمه ترگمان]توریست ها با زیبایی منظره فریب خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I beguiled the long afternoon with a good book.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر طولانی را با یک کتاب خوب فریب دادم
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر طولانی را با یک کتاب خوب فریب می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our journey was beguiled with pleasant talk.
[ترجمه گوگل]سفر ما با صحبت های دلپذیر فریب خورد
[ترجمه ترگمان]مسافرت ما با گفتگوهای دوستانه شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The salesman beguiled him into buying a car he didn't want.
[ترجمه گوگل]فروشنده او را فریب داد تا ماشینی بخرد که او نمی خواست
[ترجمه ترگمان]فروشنده دوره گرد او را واداشت تا ماشینی بخرد که نمی خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mislead, deceived; enchanted

پیشنهاد کاربران

بپرس