beg to differ

جمله های نمونه

1. I beg to differ from you on the opinion.
[ترجمه Behnoosh] در این عقیده با شما مخالفم
|
[ترجمه گوگل]من خواهش می کنم با شما در نظر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]از نظر شما با عقیده شما مخالفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I beg to differ with you on that point.
[ترجمه گوگل]خواهش می کنم در این مورد با شما اختلاف نظر داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من در این مورد با شما مخالفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I must beg to differ on this point.
[ترجمه گوگل]من باید در این مورد اختلاف نظر داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من باید در این مورد با شما مخالفت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many would beg to differ with his terminology.
[ترجمه گوگل]خیلی ها التماس می کنند که با اصطلاحات او متفاوت باشند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها با اصطلاحات او فرق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ken Howard might beg to differ.
[ترجمه گوگل]کن هوارد ممکن است التماس کند که متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان] کن هاوارد \"ممکنه با تو مخالف باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The publishing industry may beg to differ.
[ترجمه گوگل]صنعت نشر ممکن است متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]صنعت چاپ ممکن است تقاضا کند تفاوت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Selling some of course. I beg to differ.
[ترجمه گوگل]البته مقداری هم میفروشم من با شما موافق نیستم
[ترجمه ترگمان]البته، فروش من از تو خواهش می کنم که مخالفت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many baseball fans in Cleveland beg to differ.
[ترجمه گوگل]بسیاری از طرفداران بیسبال در کلیولند التماس می کنند که متفاوت باشند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از طرفداران بیسبال در کلیولند می توانند متفاوت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I beg to differ .
[ترجمه گوگل]من با شما موافق نیستم
[ترجمه ترگمان]من از تو خواهش می کنم که مخالفت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. B : I beg to differ with you on this matter.
[ترجمه گوگل]ب: خواهش می کنم در این مورد با شما اختلاف نظر داشته باشم
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I beg to differ with you on this matter.
[ترجمه جواد] میخواهم مخالفت خودمو در این موضوع با شما اعلام کنم یا بیان کنم
|
[ترجمه گوگل]خواهش می کنم در این مورد با شما اختلاف نظر داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من در این مورد با شما مخالفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Of course, some fashion lovers beg to differ.
[ترجمه گوگل]البته، برخی از دوستداران مد التماس می کنند که متفاوت باشند
[ترجمه ترگمان]البته، بعضی از عشاق به مد علاقه دارند که با هم مخالف باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I beg to differ from your opinion.
[ترجمه گوگل]خواهش میکنم با نظر شما فرق کنم
[ترجمه ترگمان]از عقیده شما با شما مخالفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I beg to differ with you, Mr Morison.
[ترجمه گوگل]خواهش می کنم با شما اختلاف نظر داشته باشم، آقای موریسون
[ترجمه ترگمان]آقای Morison، من از شما خواهش می کنم که با شما مخالف باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• request the opportunity to disagree

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
با احترام مخالفم / اجازه می خوام نظر متفاوتی داشته باشم / دیدگاه متفاوتی دارم
در زبان محاوره ای:
با عرض معذرت، نظرم فرق می کنه / اجازه بدید یه جور دیگه ببینم / من یه نظر دیگه دارم
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( محترمانه – مخالفت ) :
برای بیان مخالفت با نظر یا گفته ی کسی، به صورت مؤدبانه و غیرتهاجمی
مثال: I beg to differ, but I think the results show otherwise.
با احترام مخالفم، ولی فکر می کنم نتایج چیز دیگه ای نشون می دن.
2. ( رسمی – دیپلماتیک ) :
در مکالمات رسمی یا حرفه ای، برای ابراز اختلاف نظر بدون ایجاد تنش
مثال: With all due respect, I beg to differ on that point.
با نهایت احترام، در اون مورد نظر متفاوتی دارم.
🔸 مترادف ها:
disagree – hold a different view – see things differently – challenge – oppose

مؤدبانه مخالفت کردن / با احترام ، نظر متفاوت داشتن
Disagree
ببخشید ولی نظرمن متفاوت است
با کسی مخالفت کردن
Reject
مخالف بودن ( مودبانه ولی غیر دوستانه )